بهاره رهنما، بازیگر ایرانی، در حساب توئیترش در واکنش به انتقادهایی که او را زنستیز میخواندند به کاربری گفت: «چاقال». او سپس در مناقشههای لفظی مرتبط به کاربری دیگر گفت «از عقب مشکل داری» و با اشاره به تجاوز جنسی دوران کودکی به این کاربر گفت: «عزیزم، خاطرات کودکیات را مرور کن.»این نوشته در رابطه با این صحبتهای بهاره رهنما، به ارتباط زنستیزی و با همجنسگراستیزی در دشنامها و ناسزاهای زبان فارسی میپردازد و این موضوع را بیان میکند که در بطن نگاه همجنسگراستیز، تحقیر جنسی/جنسیتیای وجود دارد که بی ارتباط با مردسالاری و دگرجنسگراسالاری نیست.
بهاره رهنما، بازیگر ایرانی، در حساب توئیترش در واکنش به انتقادهایی که او را زنستیز میخواندند به کاربری گفت: «چاقال». او سپس در مناقشههای لفظی مرتبط به کاربری دیگر گفت «از عقب مشکل داری» و با اشاره به تجاوز جنسی دوران کودکی به این کاربر گفت: «عزیزم، خاطرات کودکیات را مرور کن.»
این نوشته در رابطه با این صحبتهای بهاره رهنما، به ارتباط زنستیزی و با همجنسگراستیزی در دشنامها و ناسزاهای زبان فارسی میپردازد و این موضوع را بیان میکند که در بطن نگاه همجنسگراستیز، تحقیر جنسی/جنسیتیای وجود دارد که بی ارتباط با مردسالاری و دگرجنسگراسالاری نیست.
دعوا بر سر چیست؟
بهاره رهنما، بازیگر ایرانی، روز ۱۷ اوت/ ۲۷ مرداد در توئیتی نوشت: «من اگر مرد بودم به موجودی مثل زن، با این همه تغیرات هورمونی پر نوسان ممکن بود دل ببندم اما هرگز اعتماد نمیکردم.»
پس از این توئیت تعداد قابل توجهی از کاربران فارسیزبان به رهنما واکنش نشان دادند؛ برخی با استدلال و برخی با توهین به او گفتند که ضد زن است. رهنما در پاسخ کارهایی را که در راستای احقاق حقوق زنان در ایران کرده است فهرست کرد و سعی کرد نشان دهد که چون برای حقوق زنان تلاش میکند، ضد زن نیست.
در این میان رهنما، به برخی از کسانی که به او توهین میکردند توهین کرد. از جمله به یک کاربر گفت: «… چاقال و بیاهمیتی.»
در واکنش مجدد کاربران به استفاده از کلمه «چاقال» و اینکه آیا این بازیگر مفهوم خیابانی کلمه «چاقال» را میداند، رهنما نشان داد که با این مفهوم آشنایی دارد. یعنی میداند که مرتبط با تحقیر مردی است که با مردی دیگر رابطه جنسی دارد.
او در همین مناقشههای لفظی به کاربری دیگر گفت: «از عقب بیشک مشکل داری عزیزم، خاطرات کودکیات رو مرور کن.»
در ادامه رهنما موضوع «چاقال» بودن را به «انسان نبودن» هم ربط میدهد و میگوید: «ضد قوانین انسانیست.» این گفتمانی کلاسیک در نفی حقوق افراد دگرباش جنسی است که آنها را با حیوان مقایسه کرده و از انسانیت سقط میکنند. این گفتمان کلاسیک فرض میکند که قوانین انسانی و طبیعی حکم به دگرجنسگرایی میدهند و پس فرد همجنسگرا انسان نیست.
البته اینجا اصلا مشخص نیست که کسی همجنسگرا باشد. بلکه گرایش جنسی به همجنس به عنوان فحش و ناسزا استفاده میشود. اول فرض میشود که گیرنده فحش «مفعول» است و بعد فرض میشود که به این واسطه انسان نیست.
قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی ایران هم با استدلالی مشابه حکم به اعدام «مفعول» همجنسگرا میدهد و حق حیات را از او سلب میکند – حتی بر خلاف فقه شیعه که در آن «فاعل و مفعول» دخول جنسی همجنسگرا مجازاتی برابر میگیرند.
اینکه رهنما احتمالا برای پیشبرد حقوق زنان در حوزه کاری خودش تلاش کرده، موضوع نیست. هرکسی که در راستای حقوق هر اقلیتی تلاش میکند لزوما مبرا از ضدیت با آن اقلیت نیست: مبرا از ضدزنی یا همجنسگراهراسی نیست.
رهنما فکر میکند که اگر زنان را به موجوداتی مرتبط به تغییرات هورمونی زیستی (احتمالا مرتبط با عادت ماهانه) تقلیل دهد و سپس از مردان بخواهد که به زنان اطمینان نکنند، ضد زن نیست. همچنین او فکر میکند که اجازه دارد از تجاوز دوران کودکی به پسران به عنوان تحقیر جنسیتی استفاده کند و با به کار بردن کلمه «چاقال» کسی را فحش دهد و از انسانیت خارج کند.
«چاقال» و ناسزاهای همجنسگراستیز
«چاقال» به مفهوم پسر سفید و خوشگل، واژهای خیابانی برای توصیف مردی است که «مفعول» است (تمام واژههایی داخل گیومه به دلیل همجنسگراهراسی نهفته درون آنها در گیومه میآیند و واژه هایی نیستند که نویسنده آنها را بدون مشکل بداند.) «چاقال» به مانند «بچه خوشگل» و «کونی»، ناسزایی است که کارکردش در تحقیر جنسی و جنسیتی مردی است که «مفعول» فرض میشود.
تحقیر جنسیتی به این صورت است که مردانگی مردی که «چاقال» خوانده شده، هدف قرار داده میشود. با «مفعول» خواندن، او مردی میشود که به مانند زنان دخول جنسی آلت مردی دیگر در خودش را میپذیرد. «فاعل» اینجا مرد است اما «چاقال»، «مفعولی» است مردانگیاش را از دست میدهد و با پذیرفتن دخول به «زن بودن» – به حقیر بودن – نزدیک میشود.
به زبانی دیگر، مردی که به زن بودن نزدیک میشود دیگر مرد نیست و حالا چیزی است حقیر به مانند زن. این دشنامهای تحقیر جنسیتی در زبان فارسی چند سویه دارند: هم ضد زناند و هم تحقیر دگرباشان جنسی هستند.
بنابراین بهاره رهنما با وجود اینکه در مقاطع مختلف زندگی حرفهای، خود را مدافع حقوق زنان میداند در چند وجه از صحبتهایش در توئیتر ضد زن، ضد همجنسگرایان و ضد قربانیهای تجاوز شده است: یک – زمانی که زنان را به هورمونهاشان تقلیل داده و گفته است که اعتماد به آنها جایز نیست؛ دو – زمانی که مردی را «چاقال» خوانده و به این ترتیب او را به واسطه نزدیکی به زنانگی تحقیر کرده است و سه – زمانی که تجاوز دوران کودکی را به عنوان تحقیر مردی استفاده کرده است. برای رهنما زن بودن، «مفعول» بودن، و قربانی تجاوز بودن دلیل برای تحقیر دیگری است.
سکسیم مردسالار و سکسیم دگرجنسگراسالار
نگرش مبتنی بر این ایده که زن و زنانگی کمتر، پست تر و حقیرتر از مردانگی است و تولید کلیشه هایی که زنان را به جنسیت و وجود زیستیشان تقلیل میدهد، سکسیم مردسالار است.
اما سکسیم مردسالار بیارتباط به سکسیم دگرجنسگراسالار نیست که تنها فرم تمایلات، گرایش، یا رابطه جنسی «سالم» و «طبیعی» را بین دوجنس مخالف زن و مرد تعریف میکند. سکسیم دگرجنسگراسالار رابطه بین زن و مرد را ازلی و ابدی فرض کرده و به آن برتری میدهد. در این نگاه رتبه دگرجنسگراها همیشه از مردان و زنان همجنسگرا، دوجنسگرا، میان جنسی یا تراجنسیتیها بیشتر است.
هردو گونه از این سکسیمها – مردسالار و دگرجنسگراسالار – بر نظام باوریای استوار هستند که جنسیت و سکس را عامل تحقیر میکنند.
تبعیض و با تعصب معمولا با هردو گونه از این سکسیمها همراه است و آدم ها را به هویت جنسیتی یا گرایش جنسیشان تقلیل میدهد. این سکسسیمها به هر حال نوعی تبعیض سیستمی هم هستند که حقوق مدنی، فرصتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را هم برای آدمها محدود میکنند.
بنابرین اینکه بهاره رهنما برای حقوق زنان تلاش کرده است، رفتاری اخلاقی است اما اینکه متوجه این تبعیضها نیست و خود عامل این تبعیضها و تحقیرهای جنسیتی شده است، اخلاقی نیست.
همچنین به عنوان بازیگری که خود را حامی حقوق زنان میداند، خوب است که رهنما به این موضوع توجه داشته باشد که ناسزاهایی که مردان را هدف قرار میدهند و آنها را سوژه دخول جنسی دیگر مردان میکنند، ضد زن هم هستند. به این دلیل که این ناسزاها مردان را با دورکردن از مردانگی و نزدیک کردن به زنانگی تحقیر میکنند.
حقیر شمردنهای جنسی و جنسیتی به هم مربوط هستند، همه این سکسیمها به مردسالاری، پدرسالاری و دگرجنسگراسالاری مربوط هستند.
در چارچوبی اخلاقی، به رسمیت شناختن حق دیگری برای تصمیمگیری در مورد زندگی جنسی خود مطرح است؛ حالا چه زن باشد و چه مرد و چه میانجنسی. در این چارچوب مجالی برای توجیه خشونت جنسی به زنان و قربانیان تجاوز و مردانی که همجنسگرا هستند وجود ندارد.
اگر بهاره رهنما این ارتباطها را میدید، شاید متوجه میشد که به عنوان یک زن حامی حقوق زنان، باید در استفاده از ناسزاهای جنسیتی و جنسی دقت بیشتری کند تا هویت جنسی و جنسیتی را عامل تحقیر هیچکس نکند.
این مقاله به خشونتهای منتقدان بهاره رهنما نپرداخت. این موضوع هم مطرح است که به غیر از منتقدان منطقی، توهینکنندگان به رهنما برای تحقیر خود این بازیگر از به کار بردن انواع گزارههای زنستیز، از مسخره کردن او، بدنش، وزنش… دریغ نکردند. موضوعی که خود جای انتقاد و بررسی بیشتر دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر