در باره ی توماس ترانسترومر؛ برنده ی نوبل ادبیات سال دوهزار و یک
ترجمه یک شعر از او....سهراب رحیمی
توماس ترانسترومر در سال 1931 در استکهلم بدنیا آمد. پدرش سردبیر روزنامه بود. توماس ترانسترومر در سال 1956 لیسانس روانشناسی گرفت و سپس در بخش روان درمانی دانشگاه استکهلم استخدام شد.
از سال 1980 در وزارت کار به عنوان روانشناس مشغول کار شد. او در سال 1966 جایزه ی بلمان، در سال 1979 جایزه ی دونیو ؛ در سال 1981 جایزه ی پترارکا، در سال 1982 جایزه ی پیشگامان ادبی، در سال 1988 جایزه ی پیلوت، در سال 1990 جایزه ی داوران شمال و در سال 1996 جایزه ی آگوست و در سال 2000 برنده ی جایزه شعر استروگای مقدونیه شد.
قاطعیت آنکارد شده و وضوح بی نظیر زاویه های تصویری زبانی و اصالت متن او باعث شده که ترانسترومر را یکی از بزرگترین شاعران سوئد در دوران بعد از جنگ به حساب بیاورند. او ترجیحا از قوافی دوران آنتیک استفاده می کند، بخصوص در آن شعرهایی که وصف طبیعت هستند، و با این تفصیل او یکی از نوابغ شعر سوئد است. ترانسترومر در توصیفش از جهانِ سرد و بی روح بیرون و درون بی همتاست. شعر ترانسترومر نوعی تحلیل پیگیر و مستدام از معمای هویت فردی در برابر لابیرنت های پرپیج و خم جهان است.
ترانسترومر شعر معاصر امریکا را به سوئدی ترجمه کرده است. از آن جمله است ترجمه ی آثار رابرت بلای.
..........................
غزل
توماس ترانسترومر
ترجمه: سهراب رحیمی
جنگلی تاریک را به ارث برده ام. کمتر به آنجا می روم. ولی روزی می آید که مردگان و زندگان جابجا شوند. آنگاه جنگل بجنبش درمی آید. ما چندان هم نومید نیستیم. دشوارترین جنایات علی رغم تلاش پلیس، برملا نمی شوند. به همین سان در زندگی ماعشقی بزرگ هست. جنگلی تاریک را به ارث برده ام. اما امروز در آن جای دیگر، در جنگل روشن گام برمی دارم. اینهمه زندگی که می خواند می لولد می لرزد می خزد! بهار است و هوا جوان و سرشار. من از دانشگاه فراموشی مدرک دارم و به اندازه ی پیراهنی بر بند رخت، دستانم خالی است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر