به تازگی فراخوانی از جانب پانزده «فعال سیاسی» مقیم خارج و داخل ایران منتشر شده با عنوان «فراخوان برگزاری رفراندم جهت تعیین نوع حکومت آیندهی ایران».* امضاکنندگان این فراخوان البته ترکیب عجیب و غریبی دارند و از جریانهایی آمدهاند که ظاهرن تا پیش از این نباید میتوانستند کنار هم قرار بگیرند اما خیزش دیماه، یا به عبارت دقیقتر وحشت از خیزش دیماه آنها را به هم چسبانده است.
هرچند فضای منحط موجود از فراخوان آنها به عنوان عبور از چارچوبهای حاکم استقبال کرده است و بخش بزرگی از «اپوزیسیون» دستبسته و بیافقِ موجود حب رفراندم رفراندم قورت دادهاند اما در واقع این فراخوان، گسست بلوک راست مخالفان جمهوری اسلامی از خیزش دیماه است. نگرانی آنها برخلاف ظاهر فریبندهی فراخوانشان باقی ماندن حکومت ایران در قدرت نیست، بلکه نگرانی اصلی آنها در مورد شیوهی «انتقال قدرت» در ایران است. البته خودشان هم کتمان نمیکنند که خواست اصلی آنها «گذار مسالمتآمیز از نظام جمهوری اسلامی به یک دموکراسی سکولار پارلمانی» است. فضای موجود البته این فراخوان را با تاکید بر «گذار» میخواند در حالی که باید آن را با تاکید بر «مسالمتآمیز» خواند و محتوای حقیقی آن را آشکار کرد.
کسانی که این بیانیه را امضا کردهاند درست به اندازهی اصلاحطلبان و اعتدالیون به مردمِ خیزشِ دیماه اعتمادی ندارند و آنها را دارای صلاحیت لازم برای مداخله در امر سیاست نمیدانند. کاری که آنها میکنند تداوم منطقی و رادیکالتر شدهی همان استراتژی نخنمای «فشار از پایین، چانهزنی از بالا»ست. آنها مردمِ رزمندهی خیزش دیماه را تنها ابزار فشاری میبینند برای اینکه بالاییها با فراغ بال چانهزنی کنند و البته «سازمان ملل متحد» هم فصلالخطاب این چانهزنی باشد. دغدغهی آنها تغییر وضعیت نیست بلکه تغییر اوضاع در حدودی است که به واقع چیزی تغییر نکرده باشد.
آنها، در تداوم آنچه که اغلب بودهاند، هنوز و به رغم خیزش سراسری مردم که تا شهرهای کوچک و فقرزده هم گسترش یافت، به دنبال راهحلی از بالا میگردند. آنها، چه آنهایی که تا همین چندی پیش مدافع مداخلهی قدرتهای جهانی و تشدید تحریمها بودهاند و چه آنهایی که تا چندی پیش به دنبال راهحلهای قانونی برای حل مشکلات میگشتهاند، حالا مرجع بالاتری را به همه پیشنهاد میدهند: نجاتدهنده سازمان ملل متحد است که بالاترین مرجع بالاییهاست، سروران جهانِ آزاد که باید مردمی ناتوان را نجات دهند. آنها مردم را ناتوان میبینند و میدانند و درست به همین دلیل فراخوان رفراندم آنها هیچ ربطی به خیزش دیماه ندارد.
پس عجیب نیست که در تمام این بیانیه حتا یک خط از سیاستهای اقتصادی جمهوری اسلامی نوشته نمیشود. نامی از گرانی و فقر و بیکاریای که استخوانهای فرودستان را خرد کرده است، برده نمیشود. از همه چیز حرف میزنند اما از فلاکت و تیرهروزی تهیدستان چیزی نمیگویند. وضعیت موجود را به «جهالت و ناکارآمدی ساختاری» و «فساد نهادینه» مربوط میدانند بیآنکه به روی خودشان بیاورند سیاستهای اقتصادیِ در حال اجرا از صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی دیکته شده است، نهادهایی که اغلب امضاکنندگان فراخوان مدافعان تسلط آنها بر اوضاع جهانند. دلیل روشن است: اغلب امضاکنندگان این فراخوان به ساختار ستمی اعتقاد دارند که بهرهکشی و استثمار بخش تفکیکناپذیری از آن است. آنها اربابان آیندهاند و به خوبی میدانند برای حکمرانی بر سرنوشت مردم روی شورشیان خیزش دیماه نمیتوانند حساب کنند بلکه باید از سروران جهانِ آزاد کمک بگیرند. دغدغهی آنها گذار از جمهوری اسلامی نیست، دغدغهی آنها گذار از جمهوری اسلامی به شیوهیی است که بساط استثمار و بهرهکشی دست نخورده باقی بماند.
آنها هم مانند سران حکومت ایران، مانند اوباش اصلاحطلب و اعتدالی، مانند ارتش سایبری مدافع وضعیت موجود، پیام خیزش دیماه را به خوبی شنیدهاند و به همین دلیل است که از همه میخواهند تا دیر نشده فکری برای حفظ سرمایهها و کارآفرینها و بانکها بکنند، تا دیر نشده امنیت سرمایه را حفظ کنند و کار را به دست «کاردان» بسپرند، کاردانان حرفهیی مورد تائیدی که میدانند چطور در یک «دموکراسی پارلمانی سکولار» با «رعایت کامل حقوق بشر» تسمه از گردهی کارگران و فرودستان بکشند.
* لینک فرخوان:
https://goo.gl/pN8yN3
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر