فکر کن در ١٢سالگی مجبور باشی روزانه ١٠ ساعت کار کنی. چارلز دیکنز مجبور بود در سنین نوجوانی کارگری کند. او خود کودک کار بود و شاید به همین خاطر توانست بعدها صدای اعتراض کودکان کار در لندن، انگلستان و سراسر جهان باشد. دیکنز حتی توانست بعدها با نوشتن رمان «الیور توئیست» حرکتی سیاسی ایجاد کند و حکومت وقت را واداشت به ساماندهی حومههای اطراف لندن. او شخصیت «باب فاگین» را براساس همین تجربیات ساخت و تبدیل به یکی از بزرگترین نویسندگان جهان شد. در فهرست آثار برتر جهان رمان «آرزوهای بزرگ» همیشه حضور داشته و دارد.
حرفه؛ جراح
شرلوک هلمز در صدر محبوبترین و سرشناسترین شخصیتهای ادبی دنیاست. این شخصیت ادبی مخلوق سر آرتور کانن دویل، نویسنده انگلیسی است. کانن دویل در رشته پزشکی تحصیل کرد و بعدها جراح هم شد. او سفرهای متعددی به کشورهای مختلف جهان داشت و در این سفرها توانست تجربیات فراوانی در زمینه پزشکی و جراحی به دست آورد. در سفری به آفریقا روی کشتی طبابت را به عهده داشت و در سفری دیگر جراح بود. این اندوختهها باعث شد بعدها بتواند شخصیت شرلوک هلمز را شکل بدهد. هلمز اول در داستان «اتود درقرمز لاکی» ظاهر شد و بعدها به خاطر استقبال مخاطبان پایش به داستانهای دیگر کانن دویل نیز باز شد.
از ظرفشویی تا سوزنبانی
جک کروآک با نوشتن رمان «در جاده» تبدیل به سرشناسترین اعضای بیت شد. دانشجویان با خواندن این رمان چنان دچار تحول شده بودند که با کولهپشتی به دل کوه و جاده زدند و جنبشی به نام جنبش کولهپشتی را به راه انداختند. کروآک خود شبیه شخصیتهای «در جاده» که دچار نوعی رهایی بودیستی هستند، زندگی رها و در عین حال آشفتهای داشت. او شغلهای مختلفی را در زندگیاش تجربه کرد: از ظرفشویی، نگهبانی، پنبهکنی، مأمور پمپ بنزین و ملوانی گرفته تا سوزنبانی قطار و مأمور آتشنشانی.
لامپ ساز
رابرت فراست، شاعر شهیر آمریکایی چهار بار برنده جایزه پولیتزر شد. او پس از دو ماه از تدریس در کالج انصراف داد و تدریس در مدرسه را شروع کرد. در هر حال کلیت زندگی فراست به تدریس گذشت اما جالب توجه این است که پیش از تدریس مدتی را در کارخانه لامپسازی نیز گذراند. نویسندگان و شاعران همیشه از اینکه در کاری غیر از کار خود مجبور به فعالیت هستند ابراز ناراحتی کردهاند اما کار در کارخانه لامپسازی برای شاعری که بهنظر میرسد علاقهمندیاش هیچ ارتباطی با کارش ندارد، تجربههای فراوانی داشت.
درد بيدرمان
آگاتا کریستی یکی از پرکارترین نویسندگان جهان است و خالق شخصیت محبوب و معروف هرکول پوآرو. او خانم مارپل، دیگر کارگاه معروف داستانهایی جنایی و کارآگاهی را نیز خلق کرده. وقتی انگلستان در سال ١٩١٤ علیه آلمان اعلام جنگ کرد، آگاتا کریستی بلافاصله به نیروهای داوطلبانه امدادی ملحق شد و چهارسال بعدی زندگیاش را به درمان سربازان مجروح در بیمارستان نظامی شهر سپری کرد. کریستی پس از دوسال کار بدون دستمزد، بهعنوان دستیار داروساز برگزیده شد و بعدها از دانش داروسازی در بسیاری از رمانهایش بهره برد.
ناچارم به دزدي!
جک لندن نویسنده رمانهای معروفی چون «آوای وحش» و «سپید دندان» مدتی را در نوجوانی از راه سرقت روزگار میگذراند. او در نوجوانی از محل پرورش صدفهای خوراکی میدزدید و آنها را در بازار به شکل قاچاق میفروخت. بعدها زمانی که قایقش صدمه دید و دیگر قابل تعمیر نبود، در یک مرکز نگهداری آبزیان مشغول شد و سپس به خدمه قایق شکار شیردریایی در دریای آرام پیوست. او پیش از بازگشت به دبیرستان در سال ١٨٩٦ در یک کارخانه کنفریسی هم کار کرد. جك لندن، رمان «آوای وحش» را در ١٧سالگی با تأثير از همين خاطرات نوشت.
ترك تحصيل از پزشكي
«اوليسِ» جيمز جويس همواره در صدر فهرست رمانهاي برتر جهان جاي دارد. او همان نويسندهاي است كه جلوي عكاس ژست گرفت و بعدها كه از او پرسيدند به چه فكر ميكرده گفت: «داشتم فكر ميكردم ميشود از او پول قرض گرفت يا نه»! جويس پزشكي ميخواند اما آن را رها كرد و نخستین سينماي دوبلين را راه انداخت. او در اين راه ضررهاي فراواني داد و كارش به شكست منجر شد. بعد از آن دوباره به تدريس روي آورد اما نوشتن داستان را همچنان ادامه ميداد. جيمز جويس بعد از سالها بازنويسي و تلاش براي پيدا كردن ناشر، سرانجام در سال ١٩١٤ موفق شد نخستین كتابش با عنوان «دوبلينيها» را چاپ كند.
كارمندم
در رمان «محاكمه» با مردي روبهرو هستيد كه نميداند چه كرده اما به اتهامي غيرقابل توضيح تحت پيگرد است. او جرم خودش را نميداند اما مورد بازجويي و تعقيب قرار ميگيرد. اين جهان مخوف و وحشتناك در سراسر آثار فرانتس كافكا حضور دارد. در داستان «مسخ» هم ماجرا به شكل ديگري رقم ميخورد. گرگور زامزا از خواب بيدار ميشود و ميبيند تبديل به حشره شده. او بار مسئوليت خانواده را بر دوش دارد اما خانوادهاش كمكم طردش ميكنند و مجبور ميشود در اتاق خودش بميرد. جالب است بدانيد خالق اين آثار، دكتراي حقوق داشت و بارها بهعنوان كارمند حقوقي شركت بيمه از سوي كارگزارش تشويق شد. او همواره از شغلش متنفر بود و در دستنوشتههايش نفرت از زندگي روزمره همواره وجود دارد. سرانجام هم به زندگياش پايان داد.
بليتفروشي
يكي از نويسندگاني که تنها با يك كتاب توانست اينهمه شهرت براي خود دست و پا كند،هارپر لي، نويسنده رمان «كشتن مرغ مقلد» است. او بعد از نوشتن اين رمان ديگر نتوانست چيزي بنويسد و به قول منتقدان مبهوت همان اثر شد و ماند. هارپر لي در جواني تحصیل در رشته حقوق را رها کرد و به نیویورک رفت تا بهعنوان نویسنده فعالیت کند. او که نوشتن مقاله و داستان کوتاه را در اوقات فراغتش پی میگرفت، مسئول باجه بلیتفروشی در خط هوایی بود. اين بليتفروش جوان بعدها توانست با نوشتن رمان معروف خود تا پايان زندگي، حيات اقتصادياش را تأمين كند.
خشك كردن پروانهها
شغل يكي از بزرگترين نويسندگان جهان مدتها خشك كردن جانوران بود. ولاديمير ناباكوف البته بابت تفريح چنين كاري نميكرد. او بعد از فرار از اروپا و اقامت در آمريكا، در هاروارد مشغول به كار شد و در موزه جانورشناسي به بخش تاكسيدرمي پروانهها رفت. چندين اثر پژوهشي هم راجع به حشرات و پروانهها از او باقي مانده. بسياري از نوشتههاي ناباكوف تاكنون به چاپ رسيده و در ايران نيز اقبال فراواني داشته كه ازجمله ميتوان به «دعوت به مراسم گردنزني» و «زندگي واقعي سباستين نايت» اشاره كرد.
آهنگر
جوزف هلر پس از اتمام دبیرستان در سال ١٩٤١ و پیش از ثبتنام در نیروهای هوایی ارتش آمریکا، بهعنوان شاگرد آهنگر مشغول به کار شد. بعد از جنگ، او به تحصیل رشته ادبیات انگلیسی در کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و در سال ١٩٤٩ موفق به کسب مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه کلمبیا شد. طی یک دهه پس از آن، هلر به تدریس داستان و نمایشنامهنویسی در چندین مدرسه و کالج کلمبیا مشغول شد. او سپس شغلی در آژانس تبلیغاتی گرفت و در اوقات فراغتش نویسندگی را دنبال کرد. نخستین فصل رمان معروف «مخمصه» طی یک هفته در سال ١٩٥٣ به نگارش درآمد اما نوشتن بقیه کتاب هشتسال به طول انجامید.
افسر پليس
نميدانم چقدر ميتوانم شغل جورج اورول را به رمانش مرتبط بدانم. «قلعه حيواناتِ» او بارها در سراسر جهان تجديد چاپ شده است و رمان «١٩٨٤» اين نويسنده نيز ازجمله آثار مطرحش است. او در ١٩سالگی بهعنوان نیروی پلیس سلطنتی هند ثبتنام و در برمه شروع به کار کرد. اورول پس از فعالیت در نقاط مختلف این کشور، به خاطر بيماري به انگلیس بازگردانده شد. بعد از آن كار در پلیس سلطنتی انگلیس را رها کرد و به لندن رفت تا نویسندگی را بهطور جدی دنبال کند. بعدها هم توانست خالق آثاري مطرح در جهان باشد.
مديريت كشتيهاي تفريحي
سلينجر از همان ابتدا منزوي نبود. او در سال ١٩٤١ بهعنوان مدير اجرايي كشتي تفريحي مشغول به كار شد. در همين زمان داستان هم مينوشت. او بخت اين را داشت كه با همينگوي نيز ديدار كند. همين آشنايي باعث شد تا بعدها انگيزهاش براي نوشتنش بيشتر شود. سلينجر پس از گذراندن خدمت سربازي به آمريكا برگشت و در سال ١٩٥١ رمان «ناتور دشت» را منتشر كرد. او پس از نوشتن اين رمان بهسرعت شهرتي فراگير به دست آورد و كمكم منزوي شد. مدتها در خانهاي دور از شهر زندگي كرد و هيچكسي را به داخل راه نميداد تا اينكه در سال ٢٠١٣ در همين مكان درگذشت.
خالق دراكولا
برام استوكر، خالق رمان معروف «دراكولا» سالها بهعنوان منتقد تئاتر در روزنامه قلم ميزد. نقدهاي مطرحي نيز از اين نويسنده بهجا مانده است. او بعدها مديريت سالن تئاتري در لندن را نيز عهدهدار شد و تقريباً سه دهه مديريت اين سالن را به عهده داشت. او رمان «دراكولا» را در سال ١٨٩٧ به چاپ رساند كه يكي از مهمترين آثار جهان در ژانر وحشت به شمار ميرود.
فرار از خدمت...
کورت ونهگات در زمان جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی رفت، اسیر شد و مدتی را در یک یخچال گوشت حبس شد. او پس از گذراندن این تجربیات تلخ و عجیب، همکاری خود را بهعنوان روزنامهنگار با یک مجله شروع کرد. از خالق «سلاخخانه شماره پنج» خواسته شد درباره یک مسابقه اسب گزارش بنویسد که طی آن یکی از حیوانات با شکستن نردهها، سعی داشته از میدان مسابقه فرار کند. ونهگات روی برگهای این جمله را نوشت و دفتر مجله را برای همیشه ترک کرد: «اسب از روی نردههای لعنتی پرید.» او سپس در کارخانه «جنرال الکتریک» نیویورک مشغول به کار میشود اما یکسال بعد این شغل را هم ترک میکند.سال ١٩٥٢ ونهگات نخستین رمانش را با نام «پیانوی خودنواز» منتشر کرد. او در سالهاي زندگياش شغلهای روزانه بسیاری ازجمله مسئولیت تبلیغات بازرگانی و تدریس زبان انگلیسی را تجربه کرد. زمانی که «گهواره گربه» او به کتابی پرفروش تبدیل شد، ونهگات در دانشگاه «یووا» تدریس میکرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر