برای تولد 74سالگی بهرام بیضایی که پنج دی بود، از او تقاضای یادداشتی کوتاه کردیم. او چند روز بعد در پاسخ نوشت: «با درود و سپاس از محبتِتان. ایمیلِتان را کمی دیر گرفتم. ضمن اینکه تمایلی به نوشتن پیام و یادداشت به مناسبت تولد خودم نداشتم و نمیخواستم بیخود و بیجهت خودم را یادآوری کنم، اما راستش شادباشهای پرمهر دوستان چنان شرمندهام کرد که نتوانستم بیپاسخ بگذارمشان. به پیوست چند سطری است در سپاسگزاری از همه.»
مرا جشنی نیست
تا شکست آن جشن!
اشتباه از من بود
که پنجم دیماه آمدم!
چهلهزار – زیر آن آوار؛
و دوستی که مرگش نبود پایان دوستی!
***
زیر چتر مهرتان ایستادهام؛
تندبار سیاه میبارد!
از ابر میچکدم اشک خاطره!
زیر بار محبتِتان خرد میشوم!
درود به آن خاک سوخته
و هرکه سوخت بر آن خاک!
درودم به آنکه ماند یا رمید!
سپاسم به هر کی و هرکجا!
کرنش به هرکه در بند است!
حرف دلم میماند برای آنهایی،
که نگفته میشنوند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر