حرکت در سطح

  • من را فرانسوی ببوس

    روايتی است از زير گلو تا پشت گردن که آيه هايش به خط نستعليق آمده اند. رنگ پريده از خواب های غمگين. شصت و يک سوره از تورات تنی. بخش شعرها به عنوان "من را فرانسوی ببوس" عاشقانه هايى ست همراه با واکنش های سياسی و اجتماعی. شعرها سايه هايی هستند، افتاده روی قبرها با تابوت های آماده، رو به درخت های خشک شده ، رو به آدم های خشک شده ، رو به آهن های به کار رفته در تن. بغلشان رفت به آغوش، بغلشان کنيد. بغلشان کنيد.

    • این برنامه شعر خوانی هوشنگ چالنگی POEM

      و گزارش این علف بی رنگ به همراه تو این گونه ست اگر این شب ست اگر این نسیم به همراه تو نواده ی خوابالود هم سیاهی ی تنها خود تویی بهین شب تنها که خود می سازی و آبها که در پای تو می خسبند رنگ می گیرد. .

    • گفتگوی رادیویی با رضا قاسمی

      غلطید به پهلوی راست. مدتی همینطور بی‌حرکت ماند؛ خیره به نور ملایمی که از پنجره رو به کوچه می‌آمد. دستش را از زیر لحاف بیرون آورد و چراغ را خاموش کرد. شانه‌هایش زیر لحاف تکان‌تکان می‌خورد

    • عدوی تو نیستم من، انکار توام

      ناما جعفری، شاعر ایرانی، در مجموعه‌ای با عنوان «تجمع در سلول انفرادی» کوشیده است تجربۀ پرورده و بالیده شدن اندیشه و عاطفۀ شاعران ایرانی را در برخورد به فرایافت پیکار مدنی نمایش دهد.

    • من یک ادوارد دست قیچی هستم ای تیم برتون لعنتی

      آدم به دوستی این موجودات عجیب، اما معصوم و صادق بیشتر می‌تواند اعتماد کند تا کسانی که پشت علاقه‌شان یک دنیا خودخواهی، منفعت‌طلبی و ریاکاری نهفته است. من ترجیح می‌دهم در آن قلعه گوتیک با ادوارد دست قیچی زندگی کنم، از رولت‌های گوشت سویینی تاد بخورم

    • چشمان کاملاً باز استنلی کوبریک

      هفت سال بعد، «کوبریک» فیلم تحسین‌برانگیز «غلاف تمام فلزی» را درباره جنگ ویتنام به‌تصویر کشید. آخرین فیلم این نابغه سینما در سال ۱۹۹۹ و با فاصله ۱۲ سال بعد از فیلم قبلی ساخته شد؛ «چشمان کاملا بسته» با بازی «تام کروز» و «نیکول کیدمن» که از جشنواره ونیز موفق به کسب جایزه شد.

۱۳۹۳ آبان ۲۱, چهارشنبه

عشق و سکس در سینمای امروز ایران

ضدیت جمهوری اسلامی با نمایش سکسوالیته نتوانسته روابط جنسی را از سینمای ایران بیرون براند. بسیاری از فیلمسازان ایرانی با شناخت دیدگاه نظام و مرزهای سانسور، سکس را در اشکال پنهان و بیم‌زده آن به روی پرده آورده‌اند.


ضدیت جمهوری اسلامی با نمایش سکسوالیته نتوانسته روابط جنسی را از سینمای ایران بیرون براند. بسیاری از فیلمسازان ایرانی با شناخت دیدگاه نظام و مرزهای سانسور، سکس را در اشکال پنهان و بیم‌زده آن به روی پرده آورده‌اند.
لیلا حاتمی در نمایی از فیلم چیزهایی هست که نمی‌دانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ساخته فردین صاحب زمانی
لیلا حاتمی در نمایی از فیلم "چیزهایی هست که نمی‌دانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌" ساخته فردین صاحب زمانی
پس از انقلاب ضدسلطنتی سال ۱۳۵۷ نمایش زندگی جنسی در سینمای ایران از یک قطب افراطی به قطب افراطی دیگری افتاد. پیش از انقلاب نمایش سکس یکی از شگردهای اصلی سینماگران بود برای جذب تماشاگر. در فیلم‌های سینمایی زنان بی‌دلیل و بادلیل جلوی دوربین برهنه می‌شدند.
در آن سال‌ها سینمای ایران چند "ستاره" معروف داشت که تماشاگر با دیدن نام آنها بر سر در سینما، می‌توانست مطمئن باشد که با صحنه‌های سکسی روبرو خواهد شد. کم نبودند تماشاگرانی محروم از شادی و سرگرمی که بیشتر برای دیدن صحنه‌های "سکسی" به سینما می‌رفتند.
سینمای پیش از انقلاب در نمایش سکس محدودیت زیادی نداشت
سینمای پیش از انقلاب در نمایش سکس محدودیت زیادی نداشت
سکس در زندان محرمات
حکومت اسلامی که پس از انقلاب بر پایه اصول و مقررات شریعت شکل گرفت، سکس و رابطه جنسی را به پستوهای خاموش و تاریک راند. سخن از سکس به هر شکلی فساد و انحراف اخلاقی دانسته شد. تنها کتاب‌های شرعیات و "توضیح المسائل" بودند که محرمانه‌ترین مسائل جنسی را بی‌پرده با مؤمنان در میان می‌گذاشتند.
کیش اسلام و به ویژه مذهب جعفری، غریزه جنسی را یک فعالیت طبیعی می‌شناسد. فعالیت جنسی نه تنها نکوهش نشده، بلکه یک موهبت خدادادی و بالاترین لذت در جهان فانی و باقی ارزیابی شده است. در اسلام به اولیا و متشرعان توصیه شده که جوانان را با زندگی جنسی آشنا کنند، اما این آشنایی باید در چارچوب موازین شرعی صورت گیرد و با این هدف باشد که جوانان به "مفاسد و منهیات" کشیده نشوند.
در اسلام، مثل سایر ادیان ابراهیمی، هماغوشی زن و مرد تنها با اجازه و مراقبت نهاد شریعت و در چارچوب مقررات شرعی جایز است. هر نوع رابطه جنسی بدون اجرای آداب "نکاح"، رابطه‌ای نامشروع قلمداد می‌شود که شدیدترین مجازات‌ها را به دنبال دارد.
در تحریم نمایش سکس عامل دیگری دخیل است و آن حکم اسلام در حجاب زنان است. به حکم شرع نه تنها جسم واقعی زن، بلکه تصویر او نیز باید پوشیده باشد تا مایه تحریک "مرد مسلمان" نشود.
"زن شایسته مسلمان"
اولين نسل فیلمسازان "مسلمان" که با تشکیل جمهوری اسلامی به فعالیت پرداختند، از ریشه با تصویر زن در سينما مخالف بودند. اولين محصولات "سينمای اسلامی" که در سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ ساخته شدند، آثاری بودند يکسره مردانه و تقریبا هيچ زنی در آنها حضور نداشت.
اما چیزی نگذشت که کارگزاران امور فرهنگی به نمایش زنان بر پرده سینما، به شرط رعایت "ارزش‌های اسلامی"، راغب شدند. طبق مقررات جدید، بازیگران زن بایستی از الگوی "زن شايسته مسلمان" پیروی کنند که در رعايت حجاب کوشاست، يعنی سراسر بدن خود، غير از صورت و دست‌ها را از ديد مردان نامحرم می‌پوشاند. به علاوه او حق ندارد با بازیگران مرد، که به او "نامحرم" هستند، هیچگونه تماسی داشته باشد.
شخصیت زن فیلم، هميشه، حتی وقتی که با محارم خويش خلوت کرده يا در صحنه تنهاست، باز بايد حجاب اسلامی را رعایت کند، يعنی کاری که در واقع هيچ زن مسلمانی انجام نمی‌دهد.
بهرام بيضایی درباره این وضعيت تناقض‌آميز گفته است: «از طرفی می‌گويند که ما بايد رئاليست باشيم و واقعيت را نشان بدهيم و از طرف ديگر می‌گويند که زنها حتی در رختخواب هم بايد روسری داشته باشند. وقتی که زن بيمار است و شوهرش قصد دارد به او کمک کند، ما بايد مواظب باشيم که از يک متری به او نزديکتر نشود و هرگز با او تماس پيدا نکند.»
تابوی زندگی جنسی
در سینمای جهان نمایش سکس فرایندی پیچیده و طولانی داشته است. سینمای هالیوود تا نیمه دهه ۱۹۶۰ در نمایش سکس سخت محافظه‌کار بود. سانسور از نمایش اندام‌های جنسی، مانند پستان زنان و صحنه‌های برهنگی جلوگیری می‌کرد و هماغوشی زن و مرد را تنها به صورت غیرمستقیم، کنایی یا نمادین مجاز می‌دانست.
لیلا حاتمی و علی مصفا در نمایی از فیلم پله آخر به کارگردانی علی مصفا
لیلا حاتمی و علی مصفا در نمایی از فیلم "پله آخر" به کارگردانی علی مصفا
در بیشتر فیلم‌های هالیوود سکس تنها با حرکاتی "قابل قبول" مانند ناز و نوازش و بوس و کنار، یا علایمی مانند پایین کشیدن زیپ پیراهن و آماده کردن بستر و کشیدن پرده اتاق خواب القا می‌شد. در بسیاری از درام‌های عشقی سالهای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ صحنه هماغوشی معمولا با نمایش طوفان و رعد و برق، شکفتن گل‌های کشتزار یا جهش وحشیانه‌ی حیوانات قطع می‌شد. در هالیوود فیلمسازان مبتکری مانند هوارد هاکس، آلفرد هیچکاک، اتو پرمینجر، داگلاس سیرک، ویلیام وایلر، سموئل فولر، نیکلاس ری، ریچارد بروکس، رابرت آلدریچ و استنلی کوبریک در نمایش سکس با استفاده از تمهیدات نمادین مهارت داشتند.
اکران فیلم‌های اروپایی که در نشان دادن سکس بی‌پرواتر بودند، همواره در امریکا با مشکل روبرو بود. بسیاری از آثار فیلمسازانی مانند اینگمار برگمن و میکل انجلو آنتونیونی و برناردو برتولوچی تنها پس از سانسور صحنه‌های "برهنگی" در امریکا به روی پرده رفتند.
طی روندی دشوار و طولانی، با تابوزدایی از زندگی جنسی بود که هالیوود به تدریج توانست به نمایش صحنه‌های جنسی بپردازد. جنبش مدنی و نوگرایی فرهنگی اواخر دهه ۱۹۶۰ تأثیر عمیقی بر ذهنیات و سلایق عموم باقی گذاشت و مرزهای سانسور را عقب زد. اما تا امروز فیلم‌ها و سریال‌های "خانوادگی" همچنان کدهای "اخلاقی" را به شدت رعایت می‌کنند و تنها به واسطه "علایم رمزی" سکس را "نمایش" می‌دهند.
در صنعت سینمای بسیاری از کشورهای خاورزمین که به سنت‌های دیرین وابسته هستند، از هند و مالزی تا مصر و ترکیه، نمایش سکس همچنان با محدودیت‌های فراوان همراه است. از این نظر سینمای ایران بدترین وضعیت را دارد، زیرا زن و مرد حتی از تماس ساده نیز منع می‌شوند؛ قهرمان فیلم نه اجازه دارد که دست همسر خود را بگیرد و نه حتی، با وجود اقتضای داستان فیلم، به او سیلی بزند!
از این نظر سینمای ایران با یک نارسایی و نقص عضو جدی روبروست. سینما به واقعیات زندگی و جامعه نزدیک شده و لاجرم به تصویر سکس که بخشی از زندگی است نیاز دارد، اما به خاطر تسلط دیدگاه دینی و سانسور ایدئولوژیک از این امر محروم مانده است و اغلب تصویری دروغین از روابط زن و مرد ارائه می‌دهد.
واکنش به فشار جنسی
جمهوری اسلامی زندگی جنسی را به قلمرو "محرمات" رانده و با تمام امکانات خود می‌کوشد آن را زیر کنترل کامل در آورد، اما همین نظام با حساسیت زیادی به موضوع سکس، این غریزه را بیش از پیش به دغدغه و وسواسی نیرومند در جامعه تبدیل کرده است، به گونه‌ای که به گواهی تمام گزارشگران و پژوهشگران در هیچ کشوری در جهان سکس تا این حد "قادر مطلق" نیست و در زندگی مردم حضوری چنین نیرومند ندارد.
نظامی که هرگونه رابطه جنسی خارج از خانواده را رابطه‌ای "نامشروع" می‌داند و آن را به مثابه "زناکاری" با عقوبت‌های سنگین مجازات می‌کند، امروزه با واقعیاتی مانند گسترش "بی بندوباری جنسی" و روسپیگری روبروست، که هیچ تبلیغاتی قادر به کتمان آن نیست.
سینمای ایران در سالهای گذشته این پدیده را به خوبی بازتاب داده است. صدها فیلم ایرانی روابط جنسی را، اگر نشان نداده، دستکم القا کرده‌اند. اکنون سالهاست که "بی‌بندوباری"، "خیانت" و "روابط نامشروع" به مضمون اصلی بیشتر فیلم‌های ایرانی بدل شده است.
بسیاری از فیلم‌ها روابط جنسی را به صورت نمادین القا می‌کنند
بسیاری از فیلم‌ها روابط جنسی را به صورت نمادین القا می‌کنند
«دامن دخترم را لکه‌دار کرد»، «دختر مرا فریب داد»، «از من تقاضای نامشروع داشت»، «من حامله هستم»، «به من دست‌درازی کرد»، «به ناموسم تجاوز کرد»، «شوهرم رو از دستم در آورد»؛ امروزه در کمتر فیلم ایرانی است که چنین عبارت‌هایی به زبان نیاید. سینمایی که روزگاری مبلغ "عشق معنوی و ملکوتی" بود، امروزه تعلقات و بستگی‌های عاشقانه را تنها پوسته یا بدیلی برای نمایش سکس می‌گیرد، منتها سکسی ناقص و بیم‌زده که به ترس و پچپچه و رمز و راز آلوده است.
سکس مجازی
فیلمسازان ایرانی به دنبال آشنایی با دیدگاه نظام و شناختن مرزهای سانسور، تلاش کردند زندگی جنسی را فراتر از محدوده گفتمان سنتی به روی پرده بیاورند. آنها با وجود مراقبت‌های شدید، در تصوير علايق و عوالم عاطفی و احساسی زنان به موفقيت‌هايی دست يافته‌اند.
در سینمای پس از انقلاب رفته رفته رشته‌ای از کدها یا رمزگان سینمایی پدید آمد که بیان سینمایی را به مسیر ویژه‌ای انداخت. برخی از فيلمسازان با تمهيدات و شگردهای نمایشی، زندگی جنسی را القا کردند و تماشاگر ايرانی نیز آنها را همچون "نشانه‌های قراردادی رابطه جنسی" قبول کرد.
بسیاری از سینماگران اميال و تمنيات جنسی را با مجازها و استعاره‌های نمایشی عرضه می‌کنند، از حرف و حالت و نگاه تا حرکت‌های نمادین مانند شل کردن گره روسری، باز کردن دکمه لباس، در آوردن گوشواره و گردن‌بند، آماده کردن بستر، فرو افتادن پرده یا بسته شدن در اتاق، خاموش‏ شدن چراغ و صدای پچپچه‌ای در تاریکی و...
شگردهای سینمایی
فرایند طرح سکسوالیته و نمایش روابط جنسی در سينمای ايران می‌تواند موضوع پژوهشی گسترده باشد که در اینجا تنها بر خطوط اصلی آن درنگ می‌شود.
بهرام بيضایی در سال ۱۳۶۶ مضمون "خیانت" را به شکلی محتاطانه دستمایه‌ی فیلمی سینمایی به نام "شايد وقتی ديگر" قرار داد. حسادت و تردید در وفاداری همسر مضمونی بود که بعدها با صراحت بیشتر به فیلم‌های بسیاری راه یافت.
محسن مخملباف پس از پشت کردن به "سینمای اسلامی" در سال ۱۳۶۹ فیلمی به نام "نوبت عاشقی" کارگردانی کرد و در آن با جسارت "روابط مشروع" را زیر سؤال برد. فیلم توقیف شد و هرگز در ایران به نمایش درنیامد؛ اما در سالهای بعد همان مضمون با بیانی پوشیده و مجازی در فیلم‌های زیادی دیده شد.
داریوش مهرجویی در چند فیلم خود مناسبات عاشقانه و روابط جنسی را با تمهیدات حسی و بصری همراه کرد و از این نظر الگوهای گویایی ارائه داد: تأکید بر بستر و اتاق خواب، دوش گرفتن زن یا مرد، تأکید بر دست و پای خیس و برهنه، آرایش جلوی آینه، روی هم افتادن تصاویر زن و مرد در شیشه یا آینه و... یا کنش‌های نمادین مانند باز کردن دسته گل، آب دادن گلدان و...
سینمای ایران سکسی ناقص، معیوب و بیم‌زده را به نمایش می‌گذارد. لعیا زنگنه و فرهاد اصلانی در نمایی از فیلم زندگی خصوصی به کارگردانی حسین فرح‌بخش
سینمای ایران سکسی ناقص، معیوب و بیم‌زده را به نمایش می‌گذارد. لعیا زنگنه و فرهاد اصلانی در نمایی از فیلم "زندگی خصوصی" به کارگردانی حسین فرح‌بخش
فیلم "هامون" (۱۳۶۸) رابطه بحرانی و تنش‌آلود یک زوج مدرن را تصویر می‌کند. فیلم با کنایات و نشانه‌های مجازی "بحران" در ارتباط زن و شوهر را به ناکامی آنها در رابطه جنسی نسبت می‌دهد. کشمکش‌های زن و مرد را می‌توان به وازدگی جنسی آنها نسبت داد.
در فیلم "لیلا" (۱۳۷۶) نازایی زن مضمون محوری فیلم است و تلاش زوج جوان برای بچه‌دار شدن خط اصلی داستان را می‌سازد. اتاق خواب که در طبقه بالای خانه است، در مرکز میزانسن فیلم قرار دارد و بیان رمزی فیلم را هدایت می‌کند.
در فیلم‌های "مهمان مامان" (۱۳۸۳) و "علی سنتوری" (۱۳۸۵) رابطه جنسی زوج‌های جوان با حرف‌های دوپهلو و همچنین صداها، نگاه‌ها، حرکت‌ها و علایم نمادین القا شده است.
در دهه ۱۳۸۰ که فشار سانسور کاهش پیدا کرد، مضمون‌های جنسی، مانند خودفروشی، تجاوز، "خیانت" و رابطه "نامشروع" به بیشتر محصولات سینمایی راه پیدا کرد. امروزه حتی در فیلم‌های کمدی و جنایی، روابط پنهان زنان و مردان ستون فقرات بسیاری از کارهاست.
برای نمونه می‌توان به این فیلم‌ها اشاره کرد: "قرمز" (۱۳۷۷) به کارگردانی فریدون جیرانی، شوکران (۱۳۷۹) به کارگردانی بهروز افخمی، "چهارشنبه سوری" (۱۳۸۴) به کارگردانی اصغر فرهادی، فیلم کمدی "همیشه پای یک زن در میان است" (۱۳۸۶) به کارگردانی کمال تبریزی، "من مادر هستم" (۱۳۸۹) به کارگردانی فریدون جیرانی، "سعادت آباد" (۱۳۸۹) به کارگردانی مازیار میری، زندگی خصوصی (۱۳۹۰) به کارگردانی محمدحسین فرح‌بخش، "من همسرش هستم" (۱۳۹۱) به کارگردانی مصطفی شایسته، "برف روی کاج‌ها" (۱۳۹۱) به کارگردانی پیمان معادی، "گناهکاران" ( ۱۳۹۱) به کارگردانی فرامرز قریبیان و...
نظامی که با هزاران زور و ترفند، سکس را از سپهر عمومی جامعه بیرون رانده بود، امروز با مظاهر بیشمار و رنگارنگ آن در زندگی فرهنگی و عرصه‌های هنری روبروست.

هیچ نظری موجود نیست:

پادکست سه پنج