در ماههای گذشته، انتشار خبر ساخت روباتی برای امیال جنسی انسان سر و صدایی به پا کرد و کارزارهایی در دفاع یا مخالفت با آن ایجاد شد. کارشناسان، مدافعان و مخالفان این اقدام با حضور در رسانهها به دفاع یا نقد این روباتها پرداختند و سعی داشتند به این سوال پاسخ دهند که آیا در ادامه این روند قرار است روبات جانشین بشر و شریک جنسی یا عاطفی او شود؟ سازندگان گفته بودند که در سال جدید میلادی – ۲۰۱۶ – این روباتها به بازار عرضه خواهند شد.
در ماههای گذشته، انتشار خبر ساخت روباتی برای امیال جنسی انسان سر و صدایی به پا کرد و کارزارهایی در دفاع یا مخالفت با آن ایجاد شد. کارشناسان، مدافعان و مخالفان این اقدام با حضور در رسانهها به دفاع یا نقد این روباتها پرداختند و سعی داشتند به این سوال پاسخ دهند که آیا در ادامه این روند قرار است روبات جانشین بشر و شریک جنسی یا عاطفی او شود؟ سازندگان گفته بودند که در سال جدید میلادی – ۲۰۱۶ – این روباتها به بازار عرضه خواهند شد.
شرکت ترو کامپنیون که از تولیدکنندگان ابزارهای جنسی است پیش از سال نو هزاران پیشخرید روباتی با بدنی زنانه و نام «روکسی» داشت. کتلین ریچاردسون که متخصص اخلاق روباتی در دانشگاه دومونفورت انگلیس است پس از اعلام این خبر تولید و پیشفروش این روباتها کارزاری به راه انداخت که بر «آزاردهندگی» این ماشین تاکید داشت. به اعتقاد او ساخت و استفاده این روباتها نگاه کلیشهای و سنتی به زن را تقویت میکند. اما موافقان این عروسکهای جنسی را حتی «روباتهای همدم» خواندند که قرار است به درد کسانی بخورند که در رابطه نیستند یا همسرانشان را از دست دادهاند.
اما آیا باید از ورود این جسم عروسکی به بازار ترسید؟ آیا قرار است مانند بسیاری از فیلمهای هالیوودی که درباره تسلط روباتها بر زمین هشدار دادهاند؛ انسان در اختیار روبات قرار گیرد؟ یا آنکه بشر قرار است روابط عاطفی و جنسی مانند فیلمهای «Her» یا Simone را تجربه کند؟ چه بر سر «عشق» خواهد آمد و تکلیف تکامل انسان چیست؟ برای پاسخ به این سوالها با آرش نراقی، استاد فلسفه اخلاق و فواد صابران، روانپزشک گفتوگو کردیم تا بتوانیم درک بهتری از آنچه روبات قرار است به بشر بدهد یا از او بگیرد پیدا کنیم.
سکس رباتی: ماده مخدر یا خودارضایی؟
صابران در بررسی تاثیرات روانی ارتباط جنسی با روبات معتقد است که این مساله «نوعی انسانیت و بخش عاطفی رابطه را از بین میبرد و آن را تبدیل به عملی مکانیکی میکند. کارهای مکانیکی تولید لذت میکند اما لذتی عصبی و نه احساسی و عاشقانه.» او روباتهای جنسی را تا اندازهای شبیه به مواد مخدر میداند که در نهایت به دلیل لذتی که به همراه دارد آن را «حاکم» فرد میکند: «وقتی فردی هرویین مصرف میکند؛ این ماده مخدر به نوعی معشوق تبدیل میشود و بعدتر بدن انسان برده او میشود. در سکس با روبات نیز تبادلی وجود ندارد.»
آرش نراقی معتقد است که این روباتهای جنسی صرفا ابزاری پیشرفتهتر و پیچیدهتر برای «خودارضایی» هستند: «خودارضایی تقریبا شایعترین رفتار جنسی میان انسانهاست و از قضا از جمله رفتارهای جنسی است که از جنس «رابطه» به معنای متعارف آن نیست. در خود ارضایی تخیّل جنسی فرد است که نقش اساسی را ایفا می کند، یعنی فرد از طریق قوّه تخیّل (مثلاً) با یک شریک جنسی فرضی رابطه برقرار می کند. این نوع روابط مبتنی بر تخیّل جنسی را میتوان مثل هر نوع رابطه یا رفتار جنسی دیگر ارتفا بخشید. یعنی اگر اصل خودارضایی به عنوان یک رفتار جنسی طبیعی در میان انسانها بهرسمیت شناخته شود، در آن صورت فرد می تواند کیفیت این رفتار را با کمک تکنولوژی بهتر و لذّتبخشتر بکند. روباتهای جنسی در واقع موضوع ذهنی تخیّل جنسی فرد را صورت عینی میبخشند. یعنی آن تخیّل به کمک تکنولوژی از جهان ذهنی فرد به جهان عینی و برونی او امتداد مییابد. اگر اصل خود ارضایی بهرسمیت شناخته شود، دلیلی ندارد که صورت پیشرفتهتر آن نفی شود.»
وقتی از مسایل جنسی صحبت به میان میآید. عموما آن را «رابطه» فرض میکنند که مبتنی بر وقوع سکس میان دو نفر است. در حالیکه حتی گروههای بدون گرایش جنسی چند سالیست اعلام حضور کردهاند. افرادی که خود را بینیاز از رابطه جنسی میدانند و در زندگیشان گرایشی به این مساله ندارند. در واقع اعلام حضور این گروه میتواند خط پایانی بر این تمثیل سنتی باشد که یکی از پایههای زندگی مشترک روابط جنسی آنهاست.
منتقدان سنتی در مقابل منتقدان مدرن
در واقع دو نوع انتقاد کلی نسبت به استفاده از روباتهای جنسی وجود دارد که نراقی آنها را در دو گروه «سنتی» و «مدرن» تقسیمبندی میکند: «انتقاد سنتی مبتنی بر یک اصل مهم در اخلاق جنسی گذشتگان است که مطابق آن غایت اصلی عمل جنسی تولید مثل است. طبق این فرض هر عمل جنسی که به تولید مثل نینجامد به لحاظ اخلاقی مذموم است. بر همین مبنا در اخلاق جنسی گذشتگان (چه در شرق و چه درغرب) سکس مقعدی، خودارضایی و رفتارهای جنسی همجنسگرایانه یا استفاده از داروهای پیشگیری از بارداری اخلاقاً مذموم تلقی می شد- هنوز هم کلیسای کاتولیک، فقیهان مسلمان و حقوق دانان سنتّی آیین یهود این گونه رفتارها را به اعتبار همان اصل غیراخلاقی و غیرشرعی می دانند.»
این ایده از فلسفه ارسطو گرفته شده که غایت اصلی اندام جنسی را تولید مثل میدانست و هر رفتاری خلاف طبیعت، غیراخلاقی محسوب میشد. به گفته نراقی همین ایده و مبنا توسط منتقدان سنتی به روباتهای جنسی تعمیم داده شده است.
در خصوص فقهای مذهبی اگرچه ورود روبات به زندگی انسان در متون پایهای آنها پیشبینی نشده اما با احتمال فراگیر شدن این روباتها میتوان «مخالفت» آنها را به گفته نراقی چنین پیشبینی کرد: «به نظرم حقوقدانان سنتی در ادیان از جمله در اسلام با ورود و استفاده از روباتهای جنسی مخالف باشند، چرا که ایشان با اصل خودارضایی مخالفاند و به یک معنا امر تولید مثل را مقدس و واجب شرعی میدانند. البته کاملاً ممکن است که با گذشت زمان برخی حقوق دانان با آشکار شدن پیچیدگیهای این پدیده رفته رفته متمایل شوند که استنباطی از منابع دینی به دست دهند که با رأی غالب میان حقوق دانان سنتّی متفاوت باشد.»
همانطور که پیشتر اکثریت فقها و حقوقدانان در اسلام، مسیحیت و یهودیت با اصل برابری زن و مرد مخالف بودند اما «با گذشت زمان و پا به پای آشنایی بیشتر ایشان با اقتضائات جهان جدید و وضعیت زنان، به این باور رسیدند که تبعیض بر مبنای جنسیت امری ناعادلانه است و به تبع کوشیدند قرائتهای تازهای از منابع دینی و حقوقی به دست دهند که با برابری جنسیتی سازگارتر باشد.»
در مقابل این نگاه سنتی اما رفته رفته در جهان جدید دیدگاه بدیلی قوت گرفت (مثل نزد کسانی نظیر کانت و فروید) که غایت رفتارهای جنسی را به تولید مثل منحصر نمیدانست بلکه کسب لذت را هم دست کم به همان اندازه مهم و محوری به شمار می آورد. در واقع رفتارهای جنسی میتوانند علاوه بر ایجاد لذت، نقش مهمی در ایجاد آرامش روحی، افزایش اعتماد به نفس و کاهش اضطرابها داشته باشند. این مساله البته ریشه های فیزیولوژیک و نورولوژیک شناخته شدهای دارد، یعنی دانشمندان بخوبی نشان دادهاند که چگونه ارضای جنسی میتواند به ترشح هورمونهایی در بدن بینجامد که مانع افسردگی یا اضطراب فرد میشود.
نراقی معتقد است که بخشی از انتقادات مدرن به روباتهای جنسی از سوی کنشگران و نظریه پردازان فمینیست مطرح میشود که معتقدند این تکنولوژیهای جدید جنسی نهایتا به گسترش «سرکوب زنان» و «فرودست نگه داشتن» ایشان میانجامد.
این استاد اخلاق انتقاد فمینیستها به روباتهای جنسی را همان انتقادی میداند که آنها به شکل سنتی نسبت به پورنوگرافی مطرح میکردند: «به باور آنها پورنوگرافی خصوصا در بطن جامعهای مردسالار تحقیر زنان و تحکیم جایگاه زنان به مثابه ابژههای جنسی در کنه تخیل جنسی مردان است. و این نگاه شیءواره به زنان البته زمینههای سرکوب زنان را در جامعه تشدید میکند. این سخن از جهات مهمی درست و دقیق است. امروزه ما میدانیم که مثلا مهمترین مصرفکنندگان محصولات پورنوگرافی پسران نوجوان هستند که تخیل و ذائقه جنسیشان از طریق این محصولات شکل میگیرد. و این نوع ذائقه و تخیل بعدها در نوع رابطه ایشان با زنان تاثیرات عمیق و گاه ویرانگر به جا میگذارد. البته خطاست که مصرف این محصولات را به این گروه منحصر بدانیم. بسیاری از کسانی که از این مصنوعات جنسی استفاده میکنند افراد بالغی هستند که به دلایل مختلف امکان برقراری روابط جنسی و عاطفی عمیق را ندارند.»
برخی از این منتقدان فمینیست معتقدند که ورود روباتهای جنسی به زندگی بشر منجر به فسادهایی از جمله خشونت علیه زنان میشود. این استدلال پیشتر در آمریکا درباره پورنوگرافی نیز مطرح بود تا آنجا که کنگره آمریکا گروهی را مسوول تحقیق در خصوص صحت و سقم این مدعا کرد. کمیته تحقیقات در گزارش خود به کنگره میان دو نوع پورنوگرافی تمایز قائل شد: پورنوگرافی ملایم (Softcore pronography) و پورنوگرافی بیپروا (Harcore pornography). نتیجه تحقیقات نشان میداد که هیچ رابطه معناداری میان پورنوگرافی و خشونت علیه زنان وجود ندارد. با این همه گروه پژوهشی پیشنهاد میکرد که انواعی از پورنوگرافی بیپروا که در آن زنان مورد خشونت و تحقیر قرار میگیرند (مشخصا انواعی که در آن صحنههای تجاوز جنسی تصویر میشود) ممنوع شود. علاوه بر آن پورنوگرافی کودکان و افراد زیر ۱۸ سال هم باید قاطعانه ممنوع شود.
از سویی ورود تهیه کنندگان و کارگردانان زن به صنعت پورنوگرافی هم منجر به آن شد که محصولات یکسره مردمحور به چالش کشیده شود، و انواعی از پورنوگرافی به بازار آید که در آن زنان فاعلیت جنسی خود را اعمال میکنند. بنابراین، اگرچه محدودیتهایی بر صنعت پورنوگرافی اعمال شد، اما این صنعت بکلی ممنوع نشد، چرا که به اعتقاد بسیاری از حقوقدانان ممنوعیت این شکل بیان میتوانست زمینهساز آسیبهای جدی به اصل آزادی بیان باشد.
نراقی با این مقدمه تاکید میکند که ما «نمیتوانیم پیشاپیش ادعا کنیم که ورود روباتهای جنسی به فلان یا بهمان نتایج زیانبار خاص میانجامد. پیامدهای این پدیده را باید به نحو تجربی بررسی کرد، و بر مبنای آن یافتهها در تغییر و تعدیل و تصحیح این پدیده کوشید.»
انسان؛ محکی برای روباتهای جنسی؟
به گفته داگلاس هاینز، مدیر عامل شرکت تولیدکننده این روباتها که چنین محصولی را یک نیاز واقعی میداند، این محصولات بیشتر از آنکه وجه جسمانی را هدف قرار دهند وسیلهای برای «معاشرت» و «تعامل» هستند. او و برخی از موافقان روباتهای جنسی، مخالفت با این مساله را با مقابله بشر با ورود تلویزیون به جامعه انسانی مقایسه میکنند که اگرچه مخالفتهای بسیاری صورت گرفت اما در نهایت تکنولوژی برنده شد و امروز به یکی از مهمترین ابزارهای زندگی انسان تبدیل شده.
صابران، روانپزشک معتقد است که در مقابل این قیاس بایستی به سوالهایی مهم پاسخ داد؛ آیا تلویزیون انسانیت ما را بیشتر یا کمتر کرده؟ به گفته وی میتوان عواقب استفاده بدون برنامهریزی و موقعیتشناسی از تلویزیون را در بروز بیماری “آلزایمر” مشاهده کرد: «در کشورهایی مثل ایران و آفریقا اگر فردی مسن در کنار خانوادهاش زندگی کند دیرتر به آلزایمر دچار میشود اما بدبختانه در اروپا و آمریکا سالمندان را با یک تلویزیون در اتاقی تنها میگذارند. مسالهای که باعث سرعت بروز آلزایمر در آنها میشود. برای همین وقتی این مقایسه صورت میگیرد باید پرسید از چه تلویزیونی صحبت میشود؟ چند ساعت در روز؟ در چه موقعیتهایی؟»
در واقع برای استفاده از روباتهای جنسی نیز میتوان همین سوالها را مطرح کرد. اگر آن را «خودارضایی» نیز تلقی کنیم باز هم همین پرسشها میتواند مطرح باشد.
اما آیا میتوان از نظر اخلاقی انسان را محک روباتهای جنسی قرار داد؟
به گفته نراقی در جامعهای لیبرال فرض بر این است که شما مجاز به انجام هر کاری هستید مگر آنکه بتوانید خلاف آن را نشان دهید: «اگر کسی میخواهد از روباتهای جنسی استفاده کند این حق اوست. اگر میخواهید او را از این حق محروم کنید باید دلیل قانعکننده داشته باشید. وگرنه ایجاد محدودیت بر اساس صلاحدید فردی به خودی خود غیراخلاقی است. اگر کسی در خلوت شخصی خود ترجیح دهد که خودارضاییاش را با دستگاههای پیشرفتهتری انجام دهد به صرف اینکه ممکن است در آیندهای نامعلوم روابط خانوادگی تحتالشعاع قرار بگیرد، نمیتوان او را از این حق محروم کرد – مگر آنکه دلایل و قرائن جدی و قانع کنندهای وجود داشته باشد که چنان زیانهایی واقعی است و پیامدهایی اجتماعی زیانباری دارد که سلامت جامعه را به مخاطره می اندازد.»
عشق و تکامل با روبات یا شوخی گذرا؟
در بحثهای درگرفته درباره معاشرت با روباتهای جنسی این مساله مطرح میشود که آیا انسان میتواند روباتها را شریک عاطفی خود کند و چه بسا روابط عاشقانه برقرار سازد؟
نراقی در توضیح پیشآمدن عشق میان انسان با روبات به مقالهای از رابرت نوزیک، فیلسوف آمریکایی اشاره میکند که در کتاب «درباره عشق» آن را ترجمه کرده. نوزیک یکی از مهمترین ارکان هویت شخصی را «خودآگاهی» میداند. آیا روباتهای جنسی دارای هویت شخصی هستند که وارد رابطهای عاشقانه شوند؟
به گفته این استاد اخلاق، اگر بپذیریم که خودآگاهی شرط لازم صاحب هویت شخصی بودن است، و داشتن هویت شخصی شرط لازم تجربه عشق است، در آن صورت عشق فقط در جایی رخ می دهد که آن آگاهی و آن هویت شخصی وجود داشته باشد: «اما پیشرفتهترین روباتهایی که امروزه وجود دارد در بهترین حالت عواطف انسانی را تقلید میکند و هرگز نمیتواند به آن عواطف «پاسخ» دهد، در بهترین حالت به آن عواطف «واکنش» نشان میدهد. به بیان دیگر، روباتها مهمترین خصیصه آگاهی، یعنی وجه درونی و ذهنی آگاهی را فاقدند، و بدون این ویژگی نمیتوان هیچ نوع «آگاهی» را به ایشان نسبت داد. بنابراین، عشق ورزیدن نسبت به یک روبات یک رابطه تفهمی دوسویه نیست، بروز یک عاطفه نابه جاست.»
صابران نیز معتقد است روباتهای جنسی موضوعی است که طرح آن مدتی سر و صدا به همراه دارد و سپس کمرنگ میشود؛ چراکه «امروز بشر به سمت طبیعت پیش میرود. مسالهای که بیشتر حاوی انسانیت است. مثل از بین رفتن جنگ گرم از دنیا یا نابود کردن طبیعت. ما داریم بخشی از طبیعت میشویم. اما در خصوص روابط جنسی، این صنعت سکس است که به پیش میرود. افراد چند نوع هستند و نمیتوان با قاطعیت گفت که چه پیش خواهد آمد، برخی برده دستگاه خواهند شد و گروهی برای تجربه و حتی بسیاری برای شوخی مثل هدیههای خندهدار و متفاوت به سمت آن میروند.»
در بحث تکامل بشر، ارتباط انسانها با یکدیگر و برقراری تعامل میانشان یکی از فاکتورهای مهم شناخته میشود. سازندگان روباتها اما عنوان کردهاند که آنها قابلیت تطبیق با صاحبان خود را دارند. یعنی هر آنچه صاحبش بخواهد میشوند و انجام میدهند. آیا این مساله میتواند به تکامل بشر آسیبی وارد کند؟
نراقی معتقد است که تطبیق این روباتها با خواستهها و تمایلات صاحبان خود مشکل اخلاقی خاصی ندارد. این روباتها را نمیتوان «برده» یا «سرکوب» کرد، چراکه «روبات فاعلیت جنسی و اخلاقی ندارد؛ یک ماشین است که هرچه بهتر بتواند تمنیات خریدار را ارضا کند دستگاه بهتری است. حتی فراتر از رابطه انسان-روبات، اگر در متن یک رابطه بیناشخصی، دو نفر آگاهانه و مختارانه تصمیم بگیرند که در مناسبات جنسی خود نقش ایفا کنند، و یک طرف تمام قدرت و فاعلیت را به شریک جنسیاش بسپارد و خود یکسره سلطه او را بپذیرد، مادام که این انتخاب آگاهانه و مبتنی بر رضایت طرفین باشد و هیچ آسیب جدی و برگشتناپذیری به طرفین وارد نکند، کارشان از حیث اخلاقی کاملا بدون اشکال است. یعنی برقراری این رابطه حق آن افراد است و هیچ شخص سومی حق دخالت در مناسبات ایشان را ندارد. در رابطه انسان- روبات که اساسا مساله موافقت و رضایت طرفین بلاموضوع است، چرا که روبات اساسا واجد آگاهی، و فاعلیت اخلاقی نیست.»
انسانها به شیوههای مختلفی از حیث اخلاقی و اجتماعی تکامل مییابند که به گفته نراقی «بستر مناسبات جنسی فقط یک راه از مجموع راههای بسیار متنوعی است که انسانها میتوانند سیر تکاملی خود را پیش ببرند.»
روبات جنسی؛ یک گام به جلو، قربانی کمتر
نراقی در ادامه بحث در خصوص رابطه تکامل انسان و مناسبات جنسی، به روابط زناشویی اشاره میکند که نفس رابطه جنسی با یک انسان دیگر، یا نفس رابطه زناشویی نمیتواند به تکامل انسان بینجامد. از قضا در بسیاری موارد بستر مناسبات جنسی یا روابط زناشویی مملو از خشونت و تحقیر بوده است – خشونت و تحقیری که به زوال اخلاقی و عاطفی طرفین رابطه بیشتر کمک کرده است تا تکامل اخلاقیشان: «قرنهاست که زنان در اتاقهای خواب خود مورد تجاوز همسرانشان قرار میگیرند. آیا این رابطه جنسی، ولو در متن رابطه زناشویی، مایه تکامل اخلاقی مرد و زن است؟ به نظرم پاسخ آشکارا منفی است. از قضا اگر در این نوع روابط خشونت بار و تحقیرآمیز یکی از طرفین رابطه روبات باشد، به نظرم ما یک گام به جلو هستیم! رفتار نرسالارانهای که در بستر مناسبات جنسی ما غالب است و خلوت روابط جنسی ما را با خشونت و تحقیر سیستماتیک و درونی شده درآمیخته است، به مراتب برای تکامل اخلاقی انسانها زیانبارتر از رابطه جنسی با یک روبات است.»
به گفته او حتی اگر روابط جنسی با روباتها هرگز تحقق نیابد «معنایش این نیست که ما در متن روابط جنسی انسانی شکوفاننده و تکامل بخش زندگی میکنیم. موانع اصلی تکامل اخلاقی ما را، تا آنجا که به مقوله مناسبات جنسی مربوط است، باید در جاهای عمیقتری ریشهیابی کرد.»
وجه مثبت دیگری که این روباتهای میتوانند داشته باشد از نظر نراقی در جوامع پسا صنعتی است: «در این جوامع که افراد به شدت اتمی شدهاند، برقراری ارتباط عاطفی برایشان دشوار است و آمار تنهاییشان مانند ژاپن بالاست؛ ممکن است ورود این روباتهای جنسی تا حدی از آلام آنها نیز بکاهد.»
با وجود آنکه بسیاری از جمله فواد صابران و آرش نراقی معتقدند که هنوز نمیتوان در خصوص استفاده از روباتهای جنسی حکمهای قطعی اخلاقی و روانی داد اما میتوان همگام با پیشرفت تکنولوژی باب گفتوگو و ارزیابی را باز گذاشت تا بلکه به شناخت بهتری از این مساله رسید و غرق در ترس یا شادی از تقابل دنیای انسان و روبات نشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر