جرس: در دو دولت نهم و دهم، مسئولان اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دلایل گوناگون یا اجازه انتشار بسیاری از آثار نویسندگان و شاعران در موضوعات مختلف را صادر نکردند یا بسیاری از آثار آنها را با سانسور و ایرادهای فراوان روبروکردند.
برخی از آنها نیز به طور غیررسمی بدون آنکه به آنها اعلام شود ممنوع از قلم شدند. با این وجود، حسن روحانی، رئیس دولت یازدهم، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کابینهاش و مدیران این وزارتخانه در طول مدت فعالیت خود اعلام کردهاند که «نویسنده ممنوع القلم نداریم»
در شرایطی، موضوع تکذیب نویسندگان «ممنوع القلم» از سوی مسئولان وزارت ارشاد مطرح میشود که منصور کوشان، داستاننویس، نمایشنامهنویس، روزنامهنگار، عضو کانون نویسندگان ایران، چندی پیش، پس از سالها محرومیت از انتشار آثارش در داخل ایران بدون اینکه سهمی از انتشار آثارش در ایران عایدش شود بر اثر بیماری سرطان جان خود را از دست داد.
نسرین مدنی، داستان نویس و برنده دو دوره جایزه داستان نویسی صادق هدایت ساکن سوئد در گفتوگو با جرس معتقد است: «اگر سانسور و ممنوعیتی برای هیچ نویسندهای وجود ندارد و اگر مفهومِ آزادی بیان برای آنان به یک اندازه بر سر سفرهٔ نشر تقسیم میشود پس به راستی سهمِ نویسندگان توانمند و آزادهای چون منصور کوشان بر این خوان کجاست؟»
موضوع نویسندگان «ممنوع از قلم» برای نخستین بار در گزارش عملکرد صد روزه دولت حسن روحانی مطرح شد.حسن روحانی در بخشی از گفتگوی خود با شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی گفته بود: «در این ۱۰۰ روز دیدیم خیلی از کتابها که ممنوع شده بود، آزاد شدند و خیلی از نویسندهها که ممنوعالقلم شده بودند، به سریعالقلم تبدیلشان کردیم، چون اهل این کشور و وطندوست هستند.»
این سخنان با واکنش گستردهای ازسوی گروهی از فعالان شبکه اجتماعی، روزنامه نگاران و نویسندگان مواجه شد. با این وجود، وزیر ارشاد دولت دهم، این موضوع را تکذیب کرد و بهمن دری، معاون فرهنگی دولت دهم نیز ادعا کرد که «ما چیزی به نام نویسنده ممنوعالقلم نداشتیم، یعنی نداریم و پیش از بنده هم [وجود] نداشتهاند.»
سیاست انکار و حرفهای دوپهلو
در واکنش به سخنان تلوزیونی حسن روحانی، عیسی سحرخیز، روزنامه نگار ممنوع از کاری که به تازگی از زندان آزاد شده است نوشته است: «میدانم که سیاست دولت روحانی با احمدینژاد بسیار تفاوت دارد، به ویژه با روش و منشی که وزیر ارشاد، جنتی، در حوزه نشر و مطبوعات اتخاذ کرده است، اما باید از رییس جمهور خواست که از زدن حرفهای دو پهلو و گفتن سخنان مبهم و مساله ساز یا خارج از قدرت و توان، خود خودداری کند.»
ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگاری که خود و همسرش سالها تجربه زندان را داشته و هردو ممنوع القلم هستند، نوشته است: «آقای رییس جمهور (که امشب در مصاحبه تلویزیونیتان گفتید ممنوع القلم ندارید و آنها الان سریع القلم شدهاند) من ژیلا بنی یعقوب پس از انتخابات ۸۸ از سوی دادگاه انقلاب، سی سال ممنوع القلم یا همان محروم از فعالیت مطبوعاتی شدم و تا امروز هم این حکم لغو نشده و سریع القلم هم نشدهام. فقط جهت یاد آوری عرض کردم، همین..»
نسرین مدنی، نویسنده رمان «یادگار عشق» در این زمینه میافزاید: ««انکار کردن و رد آنچه موجود است و در برابر چشمان همگان هر روزه اتفاق میافتد یکی از خصایص حکومتهای دیکتاتوری است برای بقای و اعتبار بخشیدن به خود.»
نویسنده داستان کوتاه «مرده شور» میگوید: «نمونههای بسیاری از وارونه کردن واقعیت و عدم بیان آن در تاریخ سی و پنج ساله جمهوری اسلامی به چشم میخورد. درجه حدت و شدت آن با تغییر رئیسان جمهوردر نوسان بوده اما در هیچ دورهای متوقف نشده است. در دولت فعلی نیز با ادعای تعامل و تدبیر و تغییر، کماکان قلبِ واقعیت ادامه دارد.»
به گفته این نویسنده ایرانی، حکومت فعلی با شعارهای رفع سانسور و احقاق حق آزاد اندیشی و... پا به میدان گذاشته است. اما در همین ابتدا، میتوان در صحت و سقم آن تردید کرد چرا که در بر همان پاشنه میچرخد.
شکار است که تغییرهای زیرساختی در بنیان و اساس سازمان وزارت ارشاد و ممیزی صورت نگرفته است و با انکار سانسور و عدم وجود ممنوع القلمها، همچنان با وقاحت به کار خود با رویکردی تازه و بزکی عوام فریب و- چه بسا نخبه فریب! - ادامه میدهد.
نویسنده داستان کوتاه «گورزا» میافزاید: «گر فرض محال را فرض کنیم و بپذیریم سیاههای از اسامی نویسندگان مستقل و آزاداندیشِ ممنوعی وجود ندارد و همچنین در حال حاضر سانسوری نداریم! این پرسش مطرح میشود که چگونه است تاکنون اجازه نشر کتب نویسندگان مستقل چه آنان که در ایران به سر میبرند و چه آنان که در خارج، داده نشده است؟»
به گفته مدنی، سیاستی که در دولت فعلی در موضوع نشر و کتاب در حال اجراست سیاستی مزّورانه است. با منزوی کردن کانون مستقلی چون کانون نویسندگان به عناوینی چون کانونی که همچنان در پوستههای گذشتهٔ خود مانده؛ با رفع توقیف از مجوز چند ناشر، تغییر بینادین و پایهای که وعدهٔ آن در انتخابات اخیر داده شد، میسر و ممکن نخواهد شد و تا رسیدن به آن سر منزل برافتادن وزارت سانسور و رفع موانع آزادی بیان هنوز راه بسیار است.
با حرف، کتابی در دست مخاطب قرار نمیگیرد
درهمین حال، علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی روز دوشنبه ۲۳ دی ماه با بیان اینکه دیگر به هیچ عنوان نویسنده ممنوع القلم نداریم به خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) گفت: «درسالهای اخیر تعدادی از نویسندگان در لیست سیاه قرار داشتند و حتی اگر کتاب آنها با موازین منطبق بود، نویسنده ممنوع القلم بوده و از چاپ کتاب او جلوگیری میشد. این مسائل درشرایطی است که حال برخی میگویند که ما در سالهای گذشته ممنوع القلم نداشتیم، در حالی که که در مواردی یک ناشر به دلیل انتشار اثر یک نویسنده که کتاب او هم مجوز انتشار داشت تعطیل میشد.»
نسرین مدنی در ادامه سخنان خود، گفتههای جنتی را تداوم سلسله سیستماتیک سانسور دانسته و تاکید میکند که به باور جنتی، اصلاح کتابهایی که در تعارض با مسائل امنیت ملی، اخلاق عمومی و عفت عمومی هستند، سانسور نام ندارد اما به واقع وجه قانونیِ سانسور است با مُثله کردن اندیشه، جهانبینی، انتقاد، اعتراض و عواطف و... صاحب اثر.
محمد آقازاده، روزنامه نگار باسابقه ساکن تهران نیز در واکنش به سخنان علی جنتی به جرس میگوید: «ما نویسنده ممنوع از کار نداریم، ولی برخی از کتابها چاپ نمیشود، بعضی فیلمها حذف میشوند، حرفهای خوب، جای رفتارها را نمیگیرد، تقسیم آدمها به داخل و بیرون مرز، بیمعناست، همه ما هر جا باشیم شهروندان ایران میمانیم و هر شهروند حق دارد صدایش را هم وطنانش بشنوند. در کتاب و هنر، بحث فراتر از مرزهاست، کتابها از طریق ترجمه نه تنها مرزها بلکه زمان را هم از پیش روی خود بر میدارند، امروز افلاطون، سوفکلس، همر و... همان قدر برای ما تازهاند که برای دورههای خودشان، هیچ وقت کسی به عنوان «قلم ممنوع» اعلام نمیشود.
به گفته این روزنامه نگار،ادارات ممیزی، همان سانسور خودمان آن قدر فیلتر میگذارند و سلیقه خود را اعمال میکنند که کتابها در زمان خودش خوانده نمیشوند و به این دلیل نویسنده با مخاطباش رو در رو نمیشود تا به خود عمق بیشتری بدهد، از سوی دیگر وقتی بازار نشر مخاطباش را از دست میدهد کتابها از نظر اقتصادی شکست میخورند و آینده نویسنده و مترجم در تاریکی فرو میرود، باور دارم مقامات مسئول بهتر است در عمل با مجوز کتابها نشان دهند که وارد دوران تازهای شدهایم، با حرف هیچ کتابی در دست مخاطب قرار نمیگیرد.
تعریفتان از نویسنده چیست؟
ازسوی دیگر، ۲۷ آبان ماه سال جاری، خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به نقل از سیدعباس صالحی، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نوشت: «ما در حال حاضر در داخل کشور هیچ نویسنده «ممنوع القلمی» نداریم و در بررسی کتابها تنها به خود کتابها توجه میشود.»
رضا قلیزاده، وبلاگنویس و کاریکلماتوریست اهل گرمسار نیز در واکنش به سخنان علی جنتی درمورد نبود نویسندگان «ممنوع القلم» در گفتگو با جرس معتقد است: «اول باید از آقای مسئول محترم بپرسیم که آیا اعضای کانون نویسندگان ایران را به عنوان نویسنده قبول داری؟ یا از وی بپرسیم تعریف شما از نویسنده چیست؟ و به نظرم نه اعضای کانون نویسندگان ایران را بطور کلی به عنوان نویسنده قبول دارد و نه تعریفش از نویسنده با تعاریف مشخص از نویسنده همخوانی دارد. شاید ایشان فقط کسانی که در حوزههای دینی اندکی اختلاف با قرائت حاکمیت از دین دارن را به عنوان نویسنده میشناسد؟ به هر حال گاهی میتوان دم خروس را هم باور نکرد، اما نمیتوانیم کل خروس که از زیر عبا بیرون آمده و آواز میخواند را انکار کنیم. انکار «ممنوع القلم» بودن بسیاری از نویسندگان، انکار کتاب سوزیها و جمع آوری کتابها از کتابفروشیها هم هست و همچنین انکار کشته شدن بسیاری از نویسندگان بخاطر نشر آثار و اندیشههایشان هم هست... و صد البته انکار احکام صادر شده علیه نویسندگان و انتشاراتیها و روزنامهها و انکار تمامی احکام اجرا شده در مدت این سالها هم هست. باید از جناب مسئول محترم پرسید که تعریفتان از نویسنده چیست؟ و نویسنده چه کسی است؟ شاید این علامت تعجب در ذهنمان بر طرف شود».
صالحی، معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد، نهم دی ماه نیز در گفتوگو با روزنامه ایران تلویحاً اعلام کرد که یکی از اهداف معاونت فرهنگی، جذب نویسندگانی است که در داخل یا خارج از کشور بهسر میبرند و مایل نیستند با توجه به سانسور آثار ادبی، کتابهایشان را در ایران منتشر کنند. اما او اشارهای به راهکارهای دولت برای به دست آوردن اعتماد از دسترفته نویسندگان و شاعران نکرد.
پیمان، دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته علوم سیاسی ساکن اصفهان در این زمینه به جرس میگوید: «نکته قابل توجه در سخنان جنتی این است که وی از یک سو مدعی میشود که نویسنده ممنوع القلم نداریم و از سوی دیگر انتشار کتاب را منوط به مطابقت با قوانین ممیزی کتاب میداند. این در حالی است که پدیدههایی مانند لیست سیاه و نویسندگان ممنوع القلم خود محصول همان قوانین ممیزی هستند.»
به گفته وی، به نظر میرسد که ادعای علی جنتی درباره نفی نویسنده ممنوع الچاپ تنها یک بازی زبانی از طریق پاک کردن صورت مسأله است با این مضمون که هر نویسندهای آزاد است هر چه میخواهد بنویسد اما فقط کتابهایی که وزارت ارشاد صلاح میداند چاپ خواهند شد و با این وصف ما نویسنده ممنوع القلم نداریم! البته با این وصف سخن آقای جنتی حرف تازهای نیست و پیش از این هم بهمن دری اخوی، معاون فرهنگی وزارت ارشاد در دولت دهم آن را با صراحت مطرح کرده بود. وی گفته بود: «وزارت ارشاد نمیتواند قول قطعی بدهد که هر کتابی این آقایان مینویسند، منتشر شود.»
این دانشجوی ساکن ایران، شکوهها و اعتراضهای نویسندگان ایرانی در داخل و خارج از کشور را بیانگر فضای خفقان آور و نامطبوع نشر میداند و میافزاید: «زندگی نویسندگانی نظیر احمد شاملو، منصور کوشان، اسماعیل خویی و صدها شاعر و نویسنده ایرانی در غربت و خارج از سرزمین مادریشان، شاید رساترین پاسخی باشد که میتوان به این گونه ادعاهای مسئولان جمهوری اسلامی داد.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر