جرس:در پی بازداشت فعالان اینترنتى از جمله مدیران یک شبکه اینترنتى تولید، انتشار و معرفى موسیقى زیرزمینى، سایت «برگ موزیک، «آی تی» و سایت «نارنجی» از سوی ماموران اطلاعات سپاه، این بار، ماموران اطلاعات سپاه، برای ایجاد رعب، وحشت و سرخوردگی در میان نویسندگان به سراغ سید مهدی موسوی و فاطمه اختصاری دو تن از غزلسرایان پست مدرن رفتند.
البته این برای نخستین بار نیست که این دو شاعر دستگیر و بازجویی میشوند، سید مهدی موسوی پس از اتفاقات سال ۱۳۸۸ هم بازداشت و به مراکز قضایی احضار شده بود.
از یک سال پیش، سایتها و رسانههای اصولگرا و نزدیک به محافل اطلاعاتی با انتشار مطالبی، آنها را به آشنایی و دوستی با شاهین نجفی خواننده ایرانی ساکن آلمان متهم و هر دو آنها را «مرتد» دانسته و نسبت به فعالیتهای فمینیستی آنها نیز معترض بودند.
همچنین حضور در تظاهرات مسائل مربوط به انتخابات۸۸، برگزاری مهمانیهای مختلط و جلسات ادبی در سطح شهر تهران و در برخی از شهرستانها، «گسترش ابتذال» و «تبلیغات منفی علیه جمهوری اسلامی» از دیگر اتهامهایی است که از سوی سایتهای نزدیک به دستگاههای اطلاعاتی به این دو شاعر وارد شده است.
براساس آنچه تارنمای کلمه نوشته است، سید مهدی موسوی و فاطمه اختصاری در پی ممنوع الخروجی در تاریخ ۱۶ آذر به دادسرای اوین احضار و پس از آن توسط تیم اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت و روانه بند ۲-الف شدهاند.
کلمه گزارش داده است که این دو شاعر در شرایط نامساعدی در بند دو الف سپاه به سر میبرند و صفحات شخصی آنها در شبکههای اجتماعی در اختیار تیم سایبری سپاه قرار دارد.
سید مهدی موسوی ۱۵ آذرماه در آخرین پستی که در صفحه فیسبوکش نوشته بود گفته بود که:«امروز صبح، اجازه خروج از کشور به من و فاطمه اختصاری داده نشد و پاسپورت ما نیز ضبط گردید. علت این موضوع را هم طبیعتاً هنوز نمیدانیم.»
ابراز نگرانی شاعران و هنرمندان
در پی انتشار خبر ربودن این دوشاعر از سوی نهادهای امنیتی درایران، برخی از چهرههای مطرح ادبیات و شعر در کشور سوئد با انتشار بیانیهای خواستار آزادی فوری این دو شاعر و دهها روشنفکر دربند ایرانی شدند.
فاطمه اختصاری چندی پیش، پس از بازگشت از جشنواره بین المللی شعر گوتنبرگ سوئد در فرودگاه بازداشت و بازجویی شد. اما یک هفته پس از بازگشت وی، هر سه پروفایل فیس بوکش به همراه صفحهٔ فن پیج او از سوی ارتش سایبری سپاه پاسداران هک شد.
همچنین، بنیاد شعر٬ یکی از مهمترین نهادهای ادبی آمریکا نیز به بازتاب بیخبری از وضعیت فاطمه اختصاری و سید مهدی موسوی پرداخته است.
بسیاری از هنرمندان و شاعران در حال حاضر پیگیر وضعیت مهدی موسوی و فاطمه اختصاری هستند و با انتشار پستی در صفحات فیس بوک خود خواستار تعیین سرنوشت آنها شدهاند.
ساموئل کابلی، از دوستان این دو شاعر ایرانی در پستی که در صفحه فیس بوک خود منتشر کرده نوشته است: «دکتر سید مهدی موسوی» و «فاطمه اختصاری» در صبح جمعه ۶ دسامبر قصد داشتند برای سفری تفریحی به ترکیه بیایند که در فرودگاه متوجه میشوند ممنوع الخروجند. همان موقع به من تلفن زدند و این خبر را به من دادند. همان روز جمعه من چند تماس کوتاه تلفنی با آنها داشتم و از لحن صدای دکتر موسوی پیدا بود که احتمالاً در فرودگاه هم چیزهایی به آنها گفتهاند. از قضا در روز شنبه ۷ دسامبر برای آنها احضاریهای میآید تحت این عنوان که به فلان دادسرا خودشان را معرفی میکنند و از این کار سرباز میزنند. از روز یکشنبه ۸ دسامبر از آنها دیگر خبری نمیشود و کسی از آنها خبری ندارد. این در حالی است که بسیار از دوستان نزدیک و خانواده ایشان فکر میکردند مشکلات ممنوع الخروج بودن آنها رفع شده و به مسافرت رفتهاند. تا اینکه چند روز بعد با اطمینان از اینکه آنها به مسافرت نرفتهاند، به جستجوی ایشان میپردازند و هیچ خبری از آنها دریافت نمیکنند.»
به گفته کابلی، در روز ۱۸ دسامبر، از زندان اوین خبر میرسد که «دکتر سید مهدی موسوی» در آنجا دیده شده و در سلول انفرادی به سر میبرد. با توجه به اینکه در بازدید از خانه «دکتر موسوی» دیده شده که تمام وسایل شخصی ایشان، از لپ تاپ تا کتابها و دست نوشتههای ایشان ضبط شده، این ذهنیت قوت گرفت که «دکتر سید مهدی موسوی» به همراه «فاطمه اختصاری» در بعد از ظهر یکشنبه ۸ دسامبر دستگیر شدهاند.»
به گفته یکی دیگر از دوستان مهدی موسوی و فاطمه اختصاری، «از آنجا که خودروی فاطمه اختصاری در پارکینگ منزل «دکتر موسوی» یافته شد و از روز یکشنبه به بعد فاطمه نه به منزلش مراجعه کرده و نه به مطباش؛ احتمال میرود که او هم هم زمان با مهدی موسوی دستگیر شده باشد.»
همچنین نیروهای امنیتی به خانواده سید مهدی موسوی هشدار دادهاند به هیچ عنوان این اتفاقات را رسانهای نکنند همان طور که در مورد دیگر بازداشتهای اخیر، خانوادههای بازداشت شدگان تحت فشارهای امنیتی، درباره بازداشت اعضای خانواده خود سخنی نگفته و سکوت کردهاند.
محمدرضا حاجی رستم بیگلو، شاعر ایرانی مقیم شهر کرج که او نیز به دلیل سرودن اشعار اجتماعی مدتی به زندان منتقل شده بود نیز در صفحه فیس بوک خود نوشته است: «متاسفانه گویا لحظه به لحظه اخباری دال بر صحت باز داشت مهدی و فاطمه میرسد و این دیگر گلی به گوشه جمال روحانی است..»
این شاعر میافزاید: «گذشته از هرچه اختلاف و نارواییها که مابین من و این دو عزیز رقم خورده. با یادآوری روزها ی تلخ زندان... مثل پارسال همین لحظهها... و با برائت نویسنده و مولف از «هر» جرم و گناهی خواهان آزادی هرچه سریعتر ایشانم.»
زهرا باقری شاد، روزنامه نگار ساکن سوئد که از دوستان مهدی موسوی است به جرس میگوید: «من با مهدی از نوجوانیهایم آشنا شدم. در انجمن شعر کرج. شاعری بود جوان، عصیانی و پرشور. به نظرم خیلی باهوش رسید از همان اولین باری که دیدمش. یک جورایی مصرتر و جدیتر از بقیه. دربارهاش حرفهای زیادی میشنیدم. حرف که خب درباره همه بچههای شاعر زیاد بود. خلاصه حاشیههای زندگیاش حرفهای بیشتری داشت آن زمان. الان هم همینطور است. شاید بعضیها حاشیههای مضحک راست و دروغ از زندگی او را بهتر از شعرهایش بشناسند.»
او میافزاید: «من اما همیشه شیفته شعرهایش بودم. فعالیتهایش را دنبال میکردم. شعرهایش را. هیچ وقت در کارگاههایش حاضر نشدم. خیلی متواضع بود. یکبار که ابراز علاقه کرده بودم در کارگاههایش باشم هر هفته و هربار که کارگاه برگزار میشد اسام اس مهدی میرسید. جدیتش در ادبیات برایم جالب بود.»
وی میافزاید: «سیزده سال بعد از آن شبهای شعر در کرج، مهدی را دیدم. میخواستم از ایران به سوئد بیایم. حس کردم باید مهدی را ببینم. کسی را که آن همه وقت به او حس نزدیکی میکردم. حس میکردم یکی از نزدیکترینها به من است. به واسطه شعرهایش، شاید این حس را پیدا کرده بودم. به دیدنش رفتم. دقیقاً همان بود. یکی از نزدیکترینها یکی از صمیمیترینها. هیچ وقت دروغ از او نشنیدم. هیچ وقت مبالغه نشنیدم. هیچ وقت حس نکردم عقده روانی و جنسی دارد. این مزخرفاتی که دربارهاش گاه میشنیدم خنده دار بودند برایم. مهدی نمونه یک انسان جدی، صادق، بدون مشکل، سالم، مهربان و بیدریغ، باهوش و تلخ است. هوش سرشارش همیشه او را از بقیه متمایز میکند. در عین حال، تلخی خاص خودش را دارد. بدون این تلخی، سخت میشود او را تصور کرد. در همین هیات فعلی. در شعر جدی کار کرده و جدی کار میکند. به نظرم روحش همیشه جوان و همیشه کودک میماند. بیریا است. یک رنگ است. مهدی، یک دوست بود به معنای واقعی کلمه و هست.»
هومان عزیزی، نویسنده و بازیگر ایرانی ساکن سوئد نیز با اشاره به سابقه آشناییاش با سید مهدی موسوی به جرس میگوید: «با سید مهدی موسوی از اواسط دهه هفتاد، بعد از اینکه برای زندگی از کرمانشاه به تهران و کرج رفتم با او آشنا شدم. او در همه این سالها از فعالترین شاعران در زمینه بازسازی و نوسازی قالب غزل بود و با وجود اختلاف سلیقه ادبی همیشه انرژی زیاد و پشتکارش را دوست داشتهام. او برای معرفی و پیشرفت این جریان کارگاههای شعر برگزار میکرد و خانم فاطمه اختصاری هم از فعالین همین کارگاه و از شاعران همین جریان ادبی هستند.»
کجایند قداره کشان مدافع تدبیر و امید و اعتدال؟
سید مهدی موسوی،زاده ۱۳۵۵ در تهران و دارای دکترای داروسازی است.
افرادی نظیر محمد علی بهمنی از حامیان جریان «غزل پست مدرن» و شعرهای مهدی موسوی و بعضی دیگر مانند علی باباچاهی از مخالفان آن هستند.
مجموعه اشعار این وبلاگ نویس شاعر که از وبلاگهای فعال در پرشین بلاگ و بلاگفا بوده است، «ناگهان» (نشر شانی) و «بوق زدن برای گوسفندها» (نشر جمهوری) است که ممنوع از انتشار تشخیص داده شده است. کارگاههای شعر او نیز پس از بازداشتش در سال ۱۳۸۹ تعطیل شدند.
سید مهدی موسوی و فاطمه اختصاری پیش از این، اعلام کرده بودند که در انتخابات ریاست جمهوری به حسن روحانی رأی میدهند.
در پی انتشار خبر بازداشت این دو شاعر، شاهین نجفی در صفحه فیس بوک خود نوشت: «این بچهها هنوز انگشتانشان از مهر رایی که به رئیس دولت لبخند دادهاند خیس است. اینها شاعران خسته از انقلاب و آزادیاند. پس کجایند سینه چاکان و قداره کشان مدافع تدبیر و امید و اعتدال؟ این کلام آخر است، ما آخرین نسلی هستیم که با زبان شعر و موسیقی با شما سخن گفتیم.»
یکی از شعرهای مجموعهٔ «پرنده کوچولو؛ نه پرنده بود! نه کوچولو!» در سال ۱۳۸۹ ازسوی شاهین نجفی به نام «شاعر تمام شده» به صورت موزیک اجرا شد که این همکاری بعدها با انتشار آلبوم «هیچ هیچ هیچ» توسط شاهین نجفی و خوانده شدن آثاری نظیر «ممیز صفر»، «بعد از تو» و «ناگهان» ادامه یافت.
تارنمای رادیو زمانه در سال ۱۳۸۹ به مناسبت انتشار مجموعهای از اشعار سید مهدی موسوی با نام «پرنده نه کوچولو بود، نه پرنده» گفتوگویی با او انجام داد. سید مهدی موسوی در این گفتگو گفته بود: «شعر من به آتهایسم نمیانجامد بلکه راوی شعرهای من گاهی خدای مرسوم در جامعه را به نقد میکشد. هیچ ایدئولوژی یا تفکری قانعش نمیکند. اگر با بودنش مشکل دارد با نبودنش بیشتر به بن بست میرسد.»
در تابستان ۱۳۹۱ باشگاه خبرنگاران جوان و رسانههای اصولگرا مطلبی با عنوان «مهدی موسوی چه کسی است و چگونه به خواننده مرتد کمک میرساند» علیه او منتشر کردند که منجر به فیلترینگ دوباره وبلاگ، انسداد سایت شخصی و بازداشت «مهدی موسوی» شد.
ازسوی دیگر، انتشار عکسهای او به همراه فاطمه اختصاری با لباس مردانه در ورزشگاه آزادی در بازی ایران-کره جنوبی باعث شد تا نشریات اصولگرا شدیداً به این اتفاق و همچنین فعالیتهای فمینیستی موسوی معترض انتقاد کنند.
بنابرآنچه سید مهدی موسوی اردیبهشت ماه سال جاری در وبلاگش نوشته است، سال ۱۳۸۶ ماموران نیروی انتظامی با تعقیب قبلی و برنامه، لپ تاپ او را دزدیدند تا دهها شعر و رمان منتشر نشدهاش نابود شود. حتی آرشیو آثارش را هم با آنها به سرقت بردند.
در سال ۱۳۸۸ نشریه سید مهدی موسوی به نام «همین فردا بود» توقیف و برای همیشه بسته شد. در سال ۱۳۸۹ کتاب او و کتابهایی از الهام میزبان، محمد حسینی مقدم و فاطمه اختصاری که با مجوز ارشاد چاپ شده بود ند توقیف و به خمیر تبدیل شدند.
بنابه نوشته وبلاگ سید مهدی موسوی، سال ۱۳۹۱ با بهانه قرار دادن آهنگ «نقی» که نه او ترانه سرایش بود و نه به او ارتباطی داشت رسانههای زنجیرهای اصولگرا حمله به او و تهمت و تخریب را آغاز کردند و سرانجام کار به معرفی او از تلویزیون و اخبار بیست و سی رسید. تهمتهایی که برای خیلیها و حتی مخالفانش خنده دار بود اما بهانه خوبی بود برای خانه نشین کردنش.
درهمان سال، کتاب «شعر جنگ» سید مهدی موسوی، در نمایشگاه طی چند روز به چاپ سوم رسید و به این جرم و به بهانه اجتماع و استقبال مردم، او را از نمایشگاه بیرون کردند. کتابی که به گفته خودش، دردهای فرزندان شهدا و خانوادههای آنها را ترسیم کرده بود اما ظاهرا با وجود مجوز داشتن به مذاق دوستان خوش نیامده بود.
بنابرآنچه سید مهدی موسوی در وبلاگش نوشته است، در سال ۱۳۹۲ به صورت رسمی و بدون هیچ دلیل و جرمی او و فاطمه اختصاری را ممنوع الفعالیت اعلام میکنند و برخی از کتابهای آنها نظیر کتاب «ناگهان» با نشر شانی رد میشود.
باشگاه خبرنگاران مهرماه سال گذشته در مطلبی پیرامون فعالیتهای این دو شاعر جوان، مهدی موسوی را «پدر خوانده حلقه ادبیاش» دانسته و ادعا کرده بود: «او بعد از شکست فتنه ۸۸ و در حمایت از جریان اعتراضی ضد نظام وبلاگش را میبندد؛ اما بعد از شش ماه دوباره به نوشتن میپردازد. بسیاری از کتابهای او توسط وزارت ارشاد برای چاپ در ایران نامناسب تشخیص داده شده و ممنوع میباشند. خود وی در مصاحبه با یک روزنامه میگوید: «چند تا کتاب چاپ کردهام که نصفشان بدون مجوز بوده است.»
تو به روحانی اعتقاد و اعتماد داشتی!
فاطمه اختصاری، زادهٔ ۱۳۶۵ در کاشمر و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته مامایی در دانشگاه تربیت مدرس و دانشجویی اخراجی دکتری (سال۸۸) است.
او که در حوزه حقوق زنان نیز فعالیت کرده بارها به خاطر فعالیتهایش به دادگاه احضار و بازجویی شده است.
اختصاری نیز که از شاعران غزل پست مدرن در دههٔ هشتاد است در یکی از آلبومهای شاهین نجفی به عنوان شاعر و ترانهسرا به همراه سیدمهدی موسوی، حضور داشته است.
کارگاههای شعر او در تهران در سال ۱۳۹۱ با انتشار خبری در باشگاه خبرنگاران جوان و انتشار در خبرگزاریها و سایتهای اصولگرا تعطیل شد.
حضور او در سال ۱۳۹۱ در ورزشگاه آزادی با لباس پسرانه در بازی ایران-کره جنوبی جنجالی به پا کرد. باشگاه خبرنگاران جوان کار او را تقبیح کرد.
آخرین مجموعه شعری که از فاطمه اختصاری مجوز نشر پیدا کرد، «بحثهای فمینیستی قبل از پختن سیبزمینی» بود که این کتاب از کتابفروشیها و از نمایشگاه کتاب تهران جمع شد.
پیش از این، اختصاری در گفتوگو با رادیو زمانه گفته بود:«من در شعرهایم از اتفاقها و اندیشههای شخصیام الهام میگیرم اما شعر من دفتر خاطرات شخصی من نیست. با اینحال انکار نمیکنم که فاطمه اختصاری در شعرهای من وجود دارد و نفس میکشد.»
فاطمه اختصاری در آخرین مطلبی که ۱۵ آذرماه در وبلاگ خود نوشته میگوید: «هیچ چی هم که نمیگویم باز رفقا فریادهای اعتراضیشان را بر سر من خالی میکنند. چرا فلان کتاب مجوز نگرفته. چرا فلان فرماندار از اقلیتها نیست. چرا فلانی دستگیر شده. ولم کنید اصلا. حوصلهٔ هیچ چی را دیگر ندارم. به من چه! میگویم خیلی اعصابم خورد است، ممنوع الخروج شدهام و... از همهاش دردآورتر آنجایی ست که جواب میدهد: «خب تو به روحانی اعتقاد و اعتماد داشتی! بیا این هم جواب اعتمادت!» یعنی حقّت است. بله بله واقعا حقّم است.»
دامنه بازداشتها از سوی اطلاعات سپاه تا آن اندازه گسترش پیدا کرده است که تارنمای کلمه گزارش داده که بازداشت شدگان تحت فشار برای اعتراف و مصاحبه تلویزیونی هستند. پروژه نخ نما و کهنهای که هر بار در مورد بسیاری از فعالان مدنی و سیاسی اجرا میشود. در این مصاحبههای تلوزیونی همواره شاهد بیان ادبیات آشنای اعترافات اجباری از سوی بازداشت شدگان هستیم که ازسوی کارشناسان ورزیده نیروهای امنیتی براثر شکنجه روانی به مرحله از هم گسیختگی فکری و روانی میرسند و به ناچار حضور در مصاحبه تلویزیونی را میپذیرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر