برخي عقيده دارند اگر شاعر دست به نقد ادبي بزند از ميزان خلاقيتش كاسته خواهد شد چرا كه در پي شناخت چند و چون آفرينش هنري ضمير ناخودآگاه را كه منبع اصلي خلاقيت است دور خواهد زد و بهقول حافظ با تقرير و بيان از عشق دم خواهد زد.
اكتاويو پاز نويسنده، شاعر و منتقد بزرگ مكزيكي اين نظرها را به چالش ميكشد. او در نوجواني با تشويق پابلو نرودا به شعر ميپردازد. ابتدا تحت تاثير مكتبهاي مدرنيستي و سوررئاليستي شعر ميگويد و بعد با سرودن منظومههايش نام خود را بر سر زبانها مياندازد. نخست منظومه «عقاب و آفتاب» و بعد منظومه «سنگ آفتاب» كه در ايران بسيار شناختهشده است و سرانجام در 1950 با انتشار منظومه ديگري به نام «هزارتوي تنهايي» خود را به عنوان يكي از پرقدرتترين شاعران ادبيات آمريكاي لاتين تثبيت ميكند.
اشعار پاز هرچند از نظر فرم تا حدي محافظهكارانه و سنتي است اما مضامين آنها تكاپوي جسورانهاي است براي يافتن ژرفترين ارتباطات حسي انسانها با همديگر.
پاز تلقي از شعر را گستردهتر ميكند. او در پي شناخت ژرفتر هستي از طريق فلسفه، سياست، جامعهشناسي و ديگر مباحث نظري انساني ميخواهد آن زندگي را كه ميتواند شعر زيبا بيافريند، كشف كند. او در جايي ميپرسد: «بهتر نيست زندگي را بدل به شعر كنيم تا اينكه شعر را از دل زندگي بيرون آوريم؟»
تلاش عظيم او براي پاسخ به اين پرسشها او را از جايگاه شاعري صرف ارتقا داده و بدل به متفكر ادبي ميكند. مقالات متعدد او درباره نقد ادبي فلسفه، سياست، مذهب، اسطوره، تاريخ و مباحثي ديگر از پاز يك شاعر – نظريهپرداز ساخته است.
پاز در 1981 جايزه سروانتس معتبرترين جايزه ادبي اسپانيا را دريافت و در سال 1990 نوبل در ادبيات را نصيب خود كرد .
اين هم شعري كوتاه از پاز:
پگاه
لب و دست و باد
قلب آب
يك اكاليپتوس
اردوي ابر
زندگي كه ميزايد هر روز
مرگ كه ميزايد زندگي
چشمانم را ميمالم
آسمان پا بر زمين مينهد.
(احمد پوری)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر