«بیشتر مردم تا اتفاقی رخ ندهد باورش نمیکنند. این از روی حماقت یا ضعف نیست، ذات بشر چنین است.»
به گزارش 30نما، در ادامه ۱۰ فیلم برتر سینما با موضوع ویروسهای ترسناک معرفی میشوند.
۱۰. مجانین (The Crazies)
فیلم "مجانین" در سال ۲۰۱۰ عرضه شد و خود بازسازی فیلم دیگری بود به همین نام محصول ۱۹۷۳. داستان این فیلم در یک شهر خیالی در آیووا روی میدهد و ساکنین آن پس از مبتلا شدن به یک ویروس مرموز رفتاری عجیب و خشن از خود بروز میدهند. به دنبال این اتفاقات، ارتش روانهی این شهر میشود تا ارتباطش با دنیای خارج را قطع کند. فیلم ماجرای چهار فرد را دنبال میکند که سعی دارند مخفیانه از شهر خارج شوند.
۹. تب کابین (Cabin Fever)
"تب کابین" در سال ۲۰۰۲ عرضه شد و اولین فیلم بلند "الی راث" در مقام کارگردان بود. راث پس از این فیلم ترسناک و کمدی، عناوین سینمایی ترسناک مختلفی از جمله "مسافرخانه" (Hostel)، "آخرین جنگیری" (The Last Exorcism) و "تق تق" (Knock Knock) را ساخت. این فیلم ماجرای گروهی از افراد را روایت میکند که برای گذراندن تعطیلات آخر هفته به کلبهای در جنگل سفر میکنند. اما آب آلوده موجب میشود که سفر آنها تلخ و عذابآور شود.
۸. پانتیپول (Pontypool)
فیلم "پانتیپول" به کارگردانی "تونی برگس" در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و ویروس منحصر به فرد و جالبی را توصیف میکرد. داستان این فیلم تماماً در یک ایستگاه رادیویی روایت میشود و ماجرای یک دیجی و همکار و مهمانانش را دنبال میکند. وقتی یک زن به ایستگاه هجوم میآورد و مدام یک کلمه را به زبان میآورد، آنها در مورد وضعیت دنیای بیرون مشکوک میشوند. دیجی متوجه میشود که کلمات معینی در زبان انگلیسی ویروسی عجیب را گسترش میدهند و مردم را به زامبیهای بیمغز تبدیل میکند تا اینکه آنان ویروس را به فرد دیگری منتقل میکنند و به زندگی خود پایان میدهند. دیجی باید این کلمات را کشف و از آن اجتناب کند.
۷. شب میآید (It Comes At Night)
"شب میآید" به کارگردانی "تری ادوارد شالتس" در سال ۲۰۱۷ ساخته شد و داستانی پس از شروع یک ویروس مرگبار بازگو میکند. فیلم به جای اینکه شیوع ویروس و عواقت آن را نشان دهد، زمان وقوع حوادث را پس از گسترش ویروس قرار داده و بر روی دو خانواده تمرکز میکند که در میان تنها بازماندگان وجود دارند. در این دنیای پرخطر، خانوادهها باید در مورد اینکه به چه کسی باید اعتماد کرد و آن را به خانه راه داد احتیاط کنند. این فیلم اهمیت پناهگاه پس از انتشار ویروس در جامعه و نیز خطرات دیگری که به همراه میآورد را تشریح میکند.
۶. شیوع (Contagion)
"شیوع" ساختهی "استین سودربرگ" در سال ۲۰۱۱ اکران شد. این فیلم پرستاره به علت رئالیستی بودنش رعبآورتر از آب درآمده. بسیاری از فیلمهای دیگر در مورد شیوع ویروس معمولاً یا زامبی را به جان مردم میاندازند و یا ویروسهایی را توصیف میکنند که انسانها را به موجودات هیولا-گونه تبدیل میکند. اما این فیلم به یک تریلر شباهت بیشتری دارد تا یک فیلم زامبی. این فیلم ۶۰ میلیون دلاری داستان زنی به نام "بث" را دنبال میکند که از یک سفر کاری به خانه بازمیگردد و احساس ناخوشی میکند. او ابتدا تصور میکند که با خوابیدن وضعیتش بهبود پیدا خواهد کرد اما وقتی به شکلی مبهم چند روز بعد از دنیا میرود، همسرش به دنبال کشف این معما میرود. با مبتلا شدن دیگر افراد به همین علائم، روشن میشود که اتفاقات بزرگتری در حال وقوع است.
۵. ۲۸ روز بعد (28 Days Later)
فیلم "۲۸ روز بعد" ساختهی "دنی بویل" در سال ۲۰۰۲ اکران شد. ماهها پس از آنکه فعالان حقوق حیوانات یک شمپانزه را رها میکنند ویروسی مرگبار در سراسر دنیا شیوع پیدا میکند. داستان فیلم یک ماه پس از شیوع ویروس آغاز میشود پس از آنکه یک مرد از کما به هوش میآید و میبیند که شهری که در آن ساکن بوده به ویرانه تبدیل شده و افراد مبتلا به ویروس به هیولاهایی وحشتناک تبدیل شدهاند. او در حالی که سعی میکند از مبتلایان دوری کند به افراد بازمانده برخورد میکند و باید در کنار آنان پناهگاهی برای خود دست و پا کنند.
۴. قرنطینه (Quarantine)
"قرنطینه" در سال ۲۰۰۸ عرضه شد و داستان یک خبرنگار و فیلمبردارش را روایت میکرد که سعی داشت در مورد آتشنشانانی که شبانه کار میکنند گزارش تهیه کند. آنچه که به نظر یک داستان امیدبخش در مورد افراد سختکوش میرسید، وقتی که سر و صداهای مشکوکی در یک آپارتمان به آتشنشانی گزارش میشود، شکل روایتی دهشتناک به خود میگیرد. وقتی آتشنشانان و گروه فیلمبرداری به محل حادثه میرسند منبع سر و صدا و فریادها را کشف میکنند: زنی پیر که به آنان حملهور میشود.
۳. من افسانهام (I Am Legend)
"من افسانهام" با بازی "ویل اسمیت" فیلمی بود که در سال ۲۰۰۷ بر اساس رمانی به همین نام ساخته شد. در این فیلم اسمیت نقش "رابرت نویل" محقق سابق ارتش را ایفا کرده که در نیویورک پس از شیوع یک ویروس مرگبار ساکن است. مردم به دنبال گسترش ویروس از ترس تبدیل شدن به یک هیولای عجیب مجبور به تخلیه شهر شدهاند. این ویروس وقتی خلق میشود که دانشمندان بر روی درمان سرطان تحقیق میکنند. در این فیلم نویل متوجه میشود که در مقابل ویروس مقاوم است و سعی دارد راه درمان آن را کشف کند.
۲. جنگ جهانی زد (World War Z)
"جنگ جهانی زد" به کارگردانی "مارک فورستر" و بازی "برد پیت" که در سال ۲۰۱۳ روی پرده رفت و از رمانی به همین نام اقتباس شده بود. در این فیلم پیت نقش مأمور سابق سازمان ملل را بازی میکند که مأموریت مییابد به سراسر دنیا سفر کند و از گسترش ویروسی مرموز که افراد را به زامبی تبدیل میکند جلوگیری کند. فیلم ترکیبی است از یک فیلم در ژانر اکشن و ژانر زامبی. شخصیت اول قصه باید منبع انتشار ویروس را یافته و پیش از آنکه سیارهی زمین تمامی انسانها را به زامبیهایی که سریعتر از همیشه حرکت میکنند تبدیل کند آن را از بین ببرد.
۱. مبتلا (Contracted)
فیلم "مبتلا" به کارگردانی "اریک اینگلند" برای اولین بار تابستان سال ۲۰۱۳ در جشنوارهی فیلم نیویورک اکران شد. این فیلم در مورد زنی است که در یک مهمانی مورد تجاوز قرار میگیرد و سپس رفتار و تغییرات فیزیکی عجیبی در او پدید میآید. فیلم از این جهت با سایر عناوین سینمایی با موضوع ویروس متفاوت است که ویروس آن لزوماً به شکل گسترده شیوع پیدا نمیکند و به سرعت گروههای کثیری را آلوده نمیسازد، با این حال همچنان ترسناک باقی میماند. برای این فیلم در سال ۲۰۱۵ دنبالهای تحت عنوان "مبتلا: فاز دوم" (Contracted: Phase II) ساخته شد. این دنباله ماجرای یکی از شخصیتهای قسمت اول را دنبال میکرد که در پی کشف درمان ویروس بود.
از زمان شیوع طاعون در قرونوسطی، بیماریهای واگیردار به یکی عوامل اصلی شر در داستانها تبدیل شدهاند. در قرن بیستم و با ظهور مهندسی ژنتیک و شیوع بیماریهای ویروسی جدید مانند ایدز و ابولا، این ترس بیشتر هم شد؛ تا جایی که میتوانیم نمود آن را در فیلمها و سریالهای بیشماری مشاهده کنیم. حال که شیوع ویروس کرونا به یک نگرانی جهانی تبدیل شده و به کشور ما هم راه پیدا کرده، تماشای فیلم هایی با موضوع شیوع ویروس های مرگبار جنبه و ابعاد دیگری هم پیدا کرده است. به همین مناسبت، مروری داشتهایم بر چند نمونه مشهور و تاثیرگذار در سینما و تلویزیون که با رویکردهای متفاوت به سراغ این موضوع رفتهاند؛ آثاری که تماشای دوباره آنها در شرایط کنونی میتواند تجربهای جالب و گاه حتی ترسناکی باشد!
«دیوانگان» یا «Crazies» محصول ۱۹۷۳
در فهرست فیلم هایی با موضوع شیوع ویروس و بیماریهای خطرناک، یکی از قدیمیهاست؛ ساخته جرج رومرو پدرخوانده زامبیها در سینما که مثل دیگر آثارش با وجود تولید ارزان و حتی فقیر، پر است از کنایههای سیاسی تندوتیز. داستان در شهر کوچکی در پنسیلوانیا اتفاق میافتد. بر اثر یک اشتباه، آب آشامیدنی شهر آلوده و ویروسی به نام تریکسی که قرار بوده یک سلاح بیولوژیک باشد در میان مردم اپیدمی میشود. هر کس که به ویروس آلوده شود، دچار جنون میشود و با از دست دادن کنترل اعصاب و روانش، دست به جنایت و خودکشی میزند. دولت سعی دارد هر طور شده جلوی درز خبر و گسترش ویروس به مناطق دیگر را بگیرد، حتی به قیمت نابودی شهر و تمام ساکنان آن. قهرمانان قصه مردمانی هستند که از یکسو با ماموران دولتی مواجهاند و از سوی دیگر با دیوانگان خطرناکی که به ویروس آلوده شدهاند.
«دیوانگان» در زمان اکران شکست خورد اما مانند اکثر کارهای رومرو بهمرورزمان محبوبیت بیشتری پیدا کرد و الان جایگاه یک فیلم کالت را دارد؛ تا جایی که در سال ۲۰۱۰ نسخه جدیدی از آن را بازسازی کردند که فیلم نسبتا موفقی هم شد.
«شیوع» یا «Outbreak» محصول ۱۹۹۴
در زمان خودش، فیلم بهشدت موفق و پرفروشی بود و حتی نسخه ویدیویی آن هم در ایران با استقبال مواجه شد. «شیوع» بهصورت غیرمستقیم به فراگیر شدن ابولا، یکی از مرگبارترین ویروسهای شناخته شده تا آن زمان و حتی امروز، در آفریقا و تلاش برای مهار آن اشاره میکرد و کتاب معروفی به نام «منطقه ممنوعه» الهامبخش آن بود. تصویری که فیلم ولفگانگ پیترسون از نقش نیروهای نظامی آمریکا در تهدیدهای بیولوژیکی و پشت پرده شیوع بیماریهای مرگباری چون ابولا به نمایش میگذاشت، در آن زمان جالبتوجه بود اما حالا بعد از گذشت دو دهه، «شیوع» چیزی فراتر از یک فیلم استودیویی استاندارد به نظر نمیرسد.
از جمله نکات جذاب فیلم در تماشای دوباره، حضور بازیگران در آن زمان جوان و تازهواردی مثل کوین اسپیسی و پاتریک دمپسی در کنار ستارگان اصلی فیلم داستین هافمن، رنه روسو و مورگان فریمن است.
هر وقت به دنبال فیلم های با موضوع شیوع ویروس ها و بیماریهای مرگبار بودید، این یکی از اولین پیشنهادها خواهد بود.
«۲۸ روز بعد» یا «Days Later 28» محصول ۲۰۰۲
شهر در اثر شیوع ویروس آلوده شده است و معدود بازماندهها برای نجات از دست زامبیها کار سختی دارند. این یک خط داستانی و فضای کلی در فیلمها و سریالهای ترسناک است؛ اما رویکرد فرمی متفاوت دنی بویل باعث شده تا «۲۸ روز بعد» نهتنها شبیه هیچ فیلم دیگری نباشد، بلکه بعد از بیست سال همچنان بهعنوان یکی از بهترین نمونههای اینگونه حساب شود.
بویل که به دلیل فیلمهای تجربیاش در دهه نود مشهور شده بود، اولین فیلمنامه الکس گارلند (که بعدها به چهرهای سرشناس در میان طرفداران ژانر علمی-تخیلی تبدیل شد و با «فراماشین» تحسینهای فراوانی دریافت کرد) را با کمک آنتونی داد مانتل فیلمبردار آثار توماس وینتربرگ در جریان جنبش هنری مدرن دگما۹۵ جلوی دوربین برد. البته دوربین دیجیتال که آن زمان هنوز بافت تصاویرش به ویدیو نزدیک بود و کمتر در جریان اصلی سینما موردتوجه قرار میگرفت.
در شرایطی که بریتانیا در اثر شیوع ویروس نابود شده است، شخصیت اصلی قصه با نقشآفرینی کیلین مورفی جوان تازه از کما بیدار میشود و پی میبرد که بیستوهشت روز قبل دنیا زیرورو شده. همچنان تصویر فیلم در فصلهای ابتدایی از لندن خالی از سکنه کمنظیر است؛ بههرحال همه فیلمهای زامبیای که قرار نیست شبیه «رزیدنت اویل» باشند!
موفقیت فیلم باعث شد که چندی بعد دنباله آن هم با عنوان «۲۸ هفته بعد» ساخته شود که باز هم فیلم موفقی بود؛ ولی همانطور که تمام عوامل تغییر کرده بودند، رویکرد روایی و فرمی قسمت دوم هم کاملا متفاوت بود.
بهترین فیلم های زامبی تاریخ سینما | از طلوع مردگان تا ۲۸ هفته بعد
«میزبان» یا «The Host» محصول ۲۰۰۶
احتمالا بعد از بردن چهار جایزه اسکار، بونگ جون هو خوشحالترین مرد این روزهای آسیاست. اما بیش از یک دهه قبل بود که موفقیت «خاطرات قتل» به او جسارت داد تا فیلمسازی را در ابعاد بزرگتری دنبال کند و نتیجهاش تبدیلشدن «میزبان» به پرفروشترین فیلم تاریخ کره جنوبی تا آن زمان بود. گرچه فیلم درباره ماجرای پیدا شدن یک هیولا در خیابانهای سئول است، بخشی از قصه به قرنطینه مردمی برمیگردد که با هیولا تماس نزدیک داشتهاند، چون هیولا ناقل یک ویروس خطرناک هم تشخیص داده شده است. تصویر فیلم از فضای قرنطینه در سطح شهر و تلاش شخصیتهای اصلی برای فرار و نجات دیگر اعضای خانواده، تکاندهنده است و شاید شبیهش را در کمتر اثر دیگری ببینید.
حالا که به سراغ کرهایها رفتهایم، بد نیست که یادی کنیم از فیلم دیگری که بعدا رکورد فروش را در سینماهای این کشور شکست: «قطار بوسان». مثل خیلی از فیلمهای ترسناک، اینجا هم ماجرا درباره شیوع یک ویروس مرگبار و تبدیلشدن افراد آلوده به زامبی است، اما رویکرد کرهایها، با وجود تولید ارزانتر، فرق میکند و برخورد مردم عادی و دولت با یک بیماری درمانناپذیر در حال گسترش بهشدت تاثیرگذار ازکاردرآمده و میتوان تاثیر فرهنگی همسایگی با کشوری چون کره شمالی را در روند دراماتیک قصه دید.
«فرزندان بشر» یا «Children of Men» محصول ۲۰۰۶
شهرت فیلم در میان علاقهمندان سینما بیشتر بابت دستاوردهای فنی آلفونسو کوآورون و امانوئل لوبسکی (فیلمبردار) در خلق صحنههای اعجابانگیز است اما کسی اتمسفر فیلم را به این سادگیها از یاد نخواهد برد. برخلاف اکثر فیلم های مربوط به شیوع ویروس و بیماریهای واگیردار، اینجا قصه درباره اپیدمی یا تلاش برای مهار بیماری نیست و در آینده نزدیک توصیفشده در فیلم، نسل بشر قدرت تولید مثل را به دلیل شیوع یک بیماری مرموز در سالهای گذشته از دست داده است. «فرزندان بشر»، قصهاش را سالها پس از وقوع فاجعه اصلی روایت میکند و با آن که به جای وحشت زیستی در اصل به دنبال نمایشی از بحران معنویت در تمدن مدرن است، تصویری حیرتانگیز را از دنیایی نشان میدهد که تمام ارکان تمدن در آن کارایی خود را زیر سایه وحشت و ناامیدی از دست داده و مردم هم به بقا در چنین شرایطی راضی شدهاند.
ربطی به فیلم ندارد اما شخصیت منفی رمان «دوزخ» اثر دن براون (که سالها بعد نوشته شد)، هم با نقشهای مشابه سعی دارد تا در مناطق پرجمعیت استانبول با انتشار ویروسی که حاصل مهندسی ژنتیک است، توان تولیدمثل در نسل بشر را کاهش دهد؛ بهمنظور جلوگیری از افزایش جمعیت زمین و نجات آیندگان. ایدهای که در اقتباس سینمایی ناموفق از رمان تغییر پیدا کرده است.
«شیوع» یا «Contagion» محصول ۲۰۱۱
این روزها همه این فیلم استیون سودربرگ را با حیرت تماشا میکنند و با دیدن رویکرد پیشگویانه آن نسبت به شیوع ویروس جدید و بحران جهانی «کرونا»، میگویند که نکند توطئهای در کار باشد؟ در مورد تئوری توطئه که نمیشود نظر داد؛ اما درباره فیلم چرا.
سودربرگ زمانی فیلم را ساخت که دنیا پس از بحران یازده سپتامبر تحمل یک بحران بینالمللی دیگر را نداشت و شیوع دو بیماری سارس و آنفولانزای خوکی و تلفات قابلتوجه، نگرانیهای گستردهای را پیرامون یک اپیدمی مرگبار ایجاد کرده بود. سودربرگ در نظر داشت که بر اساس همین ترس عمومی یک تریلر نفسگیر بسازد اما نه به شیوههای معمول هالیوودی که نتیجهاش یک فیلم پرزرقوبرق باشد. برای همین، به همراه همکار فیلمنامهنویساش اسکات زی. برنز تحقیق دقیق و جزیینگرانهای را پیرامون بیماریهای ویروسی، چگونگی شیوع و مقابله با آنها انجام دادند و سعی کردند که یک سناریوی فاجعه بر اثر آلودگی با یک ویروس کشنده را به طرزی واقعگرایانه و مبتنی بر ارائه اطلاعات جانبی به تماشاگر روایت کنند. برای همین، حالا که بعد از ده سال فیلم را میبینید، میزان دقت و پیشبینی «شیوع» از یک بحران بیولوژیک غافلگیرکننده است.
مانند تمام کارهای سودربرگ، حضور پرشمار ستارهها مانند مت دیمون، ماریون کوتیار، کیت وینسلت و… باعث شده تا تماشای فیلم برای عموم مخاطبان هم جذابتر باشد.
«منطقه ممنوعه» یا «Hot Zone» محصول ۲۰۱۹
مینیسریالی که نشنال جئوگرافیک بهار گذشته با اقتباس دقیق و مستقیم از همان کتاب غیرداستانی ریچارد پرستون درباره شیوع ابولا منتشر کرد؛ رمانی که پیشتر الهامبخش سازندگان «شیوع» در سال ۱۹۹۴ شده بود. نکته اینجاست که همزمان با ساخت آن فیلم قرار بود که در اوایل دهه نود یک اقتباس سینمایی هم از کتاب پرفروش «منطقه ممنوعه» ساخته شود، این اتفاق نیفتاد تا سال ۲۰۱۸ که نسخه تلویزیونی آن با حضور نامهایی چون ریدلی اسکات و جیمز وی. هارت (فیلمنامهنویس باسابقه هالیوودی) در دستور کار قرار گرفت.
قصه در سال ۱۹۸۹ اتفاق میافتد، زمانی که بر اثر یک تصادف در آزمایشگاه مرکز کنترل بیماریها، خطر انتشار و شیوع ویروس مرگبار ابولا در خاک آمریکا به وجود میآید و زمان محدودی برای جلوگیری از یک فاجعه مرگبار باقی مانده است. این مینیسریال ششقسمتی با وجود سروشکل تا حدودی قدیمیاش، به دلیل روایت واقعگرایانه از چگونگی وقوع یک فاجعه زیستی، با استقبال از سوی منتقدان و بینندگان مواجه شد و اگر فاصله زمان پخش آن از پدیدهای چون «چرنوبیل» بیشتر بود، مسلما شانس بیشتری برای دیده شدن پیدا میکرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر