حرکت در سطح

  • من را فرانسوی ببوس

    روايتی است از زير گلو تا پشت گردن که آيه هايش به خط نستعليق آمده اند. رنگ پريده از خواب های غمگين. شصت و يک سوره از تورات تنی. بخش شعرها به عنوان "من را فرانسوی ببوس" عاشقانه هايى ست همراه با واکنش های سياسی و اجتماعی. شعرها سايه هايی هستند، افتاده روی قبرها با تابوت های آماده، رو به درخت های خشک شده ، رو به آدم های خشک شده ، رو به آهن های به کار رفته در تن. بغلشان رفت به آغوش، بغلشان کنيد. بغلشان کنيد.

    • این برنامه شعر خوانی هوشنگ چالنگی POEM

      و گزارش این علف بی رنگ به همراه تو این گونه ست اگر این شب ست اگر این نسیم به همراه تو نواده ی خوابالود هم سیاهی ی تنها خود تویی بهین شب تنها که خود می سازی و آبها که در پای تو می خسبند رنگ می گیرد. .

    • گفتگوی رادیویی با رضا قاسمی

      غلطید به پهلوی راست. مدتی همینطور بی‌حرکت ماند؛ خیره به نور ملایمی که از پنجره رو به کوچه می‌آمد. دستش را از زیر لحاف بیرون آورد و چراغ را خاموش کرد. شانه‌هایش زیر لحاف تکان‌تکان می‌خورد

    • عدوی تو نیستم من، انکار توام

      ناما جعفری، شاعر ایرانی، در مجموعه‌ای با عنوان «تجمع در سلول انفرادی» کوشیده است تجربۀ پرورده و بالیده شدن اندیشه و عاطفۀ شاعران ایرانی را در برخورد به فرایافت پیکار مدنی نمایش دهد.

    • من یک ادوارد دست قیچی هستم ای تیم برتون لعنتی

      آدم به دوستی این موجودات عجیب، اما معصوم و صادق بیشتر می‌تواند اعتماد کند تا کسانی که پشت علاقه‌شان یک دنیا خودخواهی، منفعت‌طلبی و ریاکاری نهفته است. من ترجیح می‌دهم در آن قلعه گوتیک با ادوارد دست قیچی زندگی کنم، از رولت‌های گوشت سویینی تاد بخورم

    • چشمان کاملاً باز استنلی کوبریک

      هفت سال بعد، «کوبریک» فیلم تحسین‌برانگیز «غلاف تمام فلزی» را درباره جنگ ویتنام به‌تصویر کشید. آخرین فیلم این نابغه سینما در سال ۱۹۹۹ و با فاصله ۱۲ سال بعد از فیلم قبلی ساخته شد؛ «چشمان کاملا بسته» با بازی «تام کروز» و «نیکول کیدمن» که از جشنواره ونیز موفق به کسب جایزه شد.

۱۳۹۶ بهمن ۱۲, پنجشنبه

تصاویر| زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند

عکاس و روزنامه‌نگاری به نام "دارو سولاکاوری" در گرجستان بزرگ‌شده و به یاد دارد که یکی از همکلاسی‌هایش در 12 سالگی ازدواج کرد. او می‌گوید: "حس بدی داشتم. احساس می‌کردم این کار درست نیست اما نمی‌دانستم چرا




















 زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند


 گرجستان یکی از بالاترین آمار ازدواج کودکان را دارد که در آن دخترانی با 12 سال سن به خانه بخت می‌روند.

آمار قطعی درباره تعداد دخترانی که زیر سن قانونی ازدواج می‌کنند وجود ندارد. صندوق جمعیت سازمان ملل متحد اعلام کرد حداقل 17 درصد از دختران گرجستان قبل از 18 سالگی ازدواج می‌کنند که سن قانونی ازدواج است. اما آنچه پیگیری این موارد نقض قانون را دشوار می‌کند، این است که خانواده‌ها قانون را دور می‌زنند. آن‌ها ثبت ازدواج را سال‌ها به تعویق می‌اندازند. مراسم ازدواج را در مساجد یا کلیساهای روستایی برگزار می‌کنند و زوج را ازنظر فرهنگی و مذهبی زن و شوهر در نظر می‌گیرند.

زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند
عروس 17 ساله در منطقه "کاختی" که منتظر داماد است. او و همسر 22 ساله‌اش یک ماه قبل در مراسم خواستگاری دیدار کردند و همان روز تاریخ کراسم نامزدی مشخص شد.

عکاس و روزنامه‌نگاری به نام "دارو سولاکاوری" در گرجستان بزرگ‌شده و به یاد دارد که یکی از همکلاسی‌هایش در 12 سالگی ازدواج کرد. او می‌گوید: "حس بدی داشتم. احساس می‌کردم این کار درست نیست اما نمی‌دانستم چرا."

زمانی که سولاکاوری برای تحقیق درباره مسائل زنان به گرجستان بازگشت، این حس غریب نیز در او زنده شد. همکلاسی‌اش را به یاد آورد و شروع به پرس‌وجو درباره ازدواج کودکان کرد. اندکی بعد، به یک مراسم عروسی در روستایی کوچک دعوت شد. در پایان جشن، عروس کوچک شروع به گریه کرد.

زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند
همکلاسی‌های عروس

سولاکاوری گفت: "بیان احساسش خیلی دشوار بود. ناراحت بود یا خوشحال؟ به نظر من بسیار سردرگم بود." یونیسف ازدواج کودکان را "نقض اساسی حقوق بشر" می‌نامد و گرجستان بالاترین آمار را در اروپا دارد. این سنتی است که قرن‌ها قدمت دارد و مختص به یک منطقه یا مذهب خاص نمی‌شود. بااینکه دلایل ازدواج زیر سن قانونی روستا به روستا متفاوت است، اما چند مورد مشترک میانشان وجود دارد. دامادها تقریباً همیشه مسن‌تر هستند و مدرسه را تمام کرده و به سن قانونی ازدواج رسیده‌اند. معمولاً مادر داماد است که برای پسرش عروس انتخاب می‌کند، اما سولاکاوری با زوج‌هایی ملاقات کرد که از طریق دوستان مدرسه یا در فضاهای مجازی آشنا شده بودند. بااینکه دختران لزوماً وادار به ازدواج نمی‌شوند، اما فشارهای فرهنگی بسیار زیاد است.

زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند

سولاکاوری می‌گوید: "دخترها معمول با جریان رایج محل زندگی‌شان همراه می‌شوند. چون مادر و مادربزرگشان در سن خیلی پایین ازدواج کردند، آن‌ها نیز همین کار را می‌کنند. بنابراین تصور می‌کنند شیوه زندگی این‌گونه است."

زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند

افرادی که در عکس‌های سولاکاوری دیده می‌شوند، آذری‌های گرجستان و اعضای یک اقلیت قومی و مذهبی هستند. "لیلا" یکی از عروس‌هایی بود که سولاکاوری با او ملاقات کرد. در زمان ازدواج 12 سال داشت و اکنون با خانواده شوهرش زندگی می‌کرد. دیدار با او در خاطر سولاکاوری ماند زیرا لیلا در اولین دیدارشان بسیار راحت و بی‌پرده سخن گفت. او آرزوهای زیادی برای آینده‌اش داشت و می‌خواست متخصص مد شود. می‌خواست درسش را ادامه دهد و کارهای زیادی انجام دهد. یک سال بعد سولاکاوری دوباره به سراغ لیلا رفت. اما این بار همه‌چیز متفاوت بود. لیلا در سن 13 سالگی به یک‌خانه دار تبدیل‌شده بود. دیگر به مدرسه نمی‌رفت و تقریبا همه آرزوهایی که در ذهن داشت خاتمه یافته بود."
زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند
پسرهای نوجوان در حال تماشای جشن عروسی

ترک مدرسه تنها چیزی نیست که برای همیشه بر او تأثیر می‌گذارد. در گرجستان آموزش مسائل جنسی تقریبا وجود ندارد و سولاکاوری می‌گوید برخی دختران تا روز عروسی چیزی از این مسائل نمی‌دانند. یک نظرسنجی در سال 2010 نشان داد که 76.6 درصد زنان متأهل بین 15 تا 19 سال، از روش‌های مدرن جلوگیری از بارداری استفاده نمی‌کنند. به همین دلیل عروس‌های جوان خیلی زود پس از ازدواج باردار می‌شوند که عوارض زیادی برای بدن‌های در حال رشدشان دارد.


تصاویر/ زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند
همان‌طور که دوستان و خانواده به دور عروس می‌رقصند، او هدایایش را به دست دارد و اشک می‌ریزد.


سولاکاوری می‌گوید: "می‌خواستم به مردم جهان و کشورم نشان دهم که چه اتفاقی در این مناطق می‌افتد. شاید با این کار تغییری ایجاد شود."


زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند
عروس و داماد از روی یک گوسفند قربانی شده رد می‌شوند که یکی از سنت‌های مراسم عروسی در این بخش است.

زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند




زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند
یک خانواده گرجی در طی تابستان در این خانه زندگی می‌کنند. این کار در میان کشاورزان منطقه رایج است. این خانه‌ها بیش از صدسال قدمت دارند.


زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند
"ماری" پانزده‌ساله در منطقه "آجارا" زندگی می‌کند. اکثر دختران هم سن و سال او مدرسه را ترک می‌کنند تا ازدواج کنند. مادربزرگ ماری: این سنتی است که باید نسل به نسل ادامه یابد.


زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند
رقت و آمد روستاییان میان مناطق مختلف


زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند
شنای کودک در "دریاچه سبز" منطقه آجارا

زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند
کودکان روستایی در منطقه آجارا

زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند
"سالی" سیزده سال دارد و هنوز ازدواج نکرده. مادربزرگش گفت خطر و مشکلی در ازدواج زود نمی‌بیند.

زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند
"مونیکا" و "لائورا" دوقلو هستند و زمانی که مادرشان چهارده‌ساله بود به دنیا آمدند.

زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند
تاب‌بازی بچه‌ها در یک روز مه‌آلود. در این منطقه به دلیل ازدواج در سن پایین، ایام کودکی خیلی زود به بزرگ‌سالی تبدیل می‌شود.

زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند

در منطقه آجارا، "تامرو" چهارده‌ساله در مراسم نامزدی خواهرش می‌رقصد. او می‌گوید تا مدرسه را تمام نکرده ازدواج نمی‌کند.


زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند
زنان در مراسم جشن نامزدی


زندگی دختربچه‌هایی که عروس می‌شوند
منطقه آجارا به منظره زیبای کوهستانی و ازدواج کودکان شهرت دارد.



منبع: Ngeo
ترجمه: وب‌سایت فرادید

هیچ نظری موجود نیست:

پادکست سه پنج