روايتی است از زير گلو تا پشت گردن که آيه هايش به خط نستعليق آمده اند. رنگ پريده از خواب های غمگين. شصت و يک سوره از تورات تنی.
بخش شعرها به عنوان "من را فرانسوی ببوس" عاشقانه هايى ست همراه با واکنش های سياسی و اجتماعی. شعرها سايه هايی هستند، افتاده روی قبرها با تابوت های آماده، رو به درخت های خشک شده ، رو به آدم های خشک شده ، رو به آهن های به کار رفته در تن. بغلشان رفت به آغوش، بغلشان کنيد. بغلشان کنيد.
و گزارش این علف بی رنگ به همراه تو این گونه ست
اگر این شب ست
اگر این نسیم به همراه تو نواده ی خوابالود هم
سیاهی ی تنها خود تویی
بهین شب تنها که خود می سازی و
آبها که در پای تو می خسبند
رنگ می گیرد. .
غلطید به پهلوی راست. مدتی همینطور بیحرکت ماند؛ خیره به نور ملایمی که از پنجره رو به کوچه میآمد. دستش را از زیر لحاف بیرون آورد و چراغ را خاموش کرد. شانههایش زیر لحاف تکانتکان میخورد
ناما جعفری، شاعر ایرانی، در مجموعهای با عنوان «تجمع در سلول انفرادی» کوشیده است تجربۀ پرورده و بالیده شدن اندیشه و عاطفۀ شاعران ایرانی را در برخورد به فرایافت پیکار مدنی نمایش دهد.
آدم به دوستی این موجودات عجیب، اما معصوم و صادق بیشتر میتواند اعتماد کند تا کسانی که پشت علاقهشان یک دنیا خودخواهی، منفعتطلبی و ریاکاری نهفته است.
من ترجیح میدهم در آن قلعه گوتیک با ادوارد دست قیچی زندگی کنم، از رولتهای گوشت سویینی تاد بخورم
هفت سال بعد، «کوبریک» فیلم تحسینبرانگیز «غلاف تمام فلزی» را درباره جنگ ویتنام بهتصویر کشید. آخرین فیلم این نابغه سینما در سال ۱۹۹۹ و با فاصله ۱۲ سال بعد از فیلم قبلی ساخته شد؛ «چشمان کاملا بسته» با بازی «تام کروز» و «نیکول کیدمن» که از جشنواره ونیز موفق به کسب جایزه شد.
سبک هنری اکسپرسیونیسم انتزاعی در اواخر دهه چهل میلادی ظهور کرد و شهر نیویورک را به مرکز هنری جدید جهان بدل نمود. اما برخی معتقدند هنرمندان این سبک سلاحی در دست سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا در دوران جنگ سرد بودند.
سبک هنری اکسپرسیونیسم انتزاعی در اواخر دهه چهل میلادی ظهور کرد و شهر نیویورک را به مرکز هنری جدید جهان بدل نمود. اما برخی معتقدند هنرمندان این سبک سلاحی در دست سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا در دوران جنگ سرد بودند.
به فاصله کوتاهی پس از پایان جنگ جهانی دوم گروهی از هنرمندان که سال ها در فقر و گمنامی بودند، یکباره اعتماد به نفس و موفقیت چشمگیری پیدا کردند. مرکز این تحول شهر نیویورک بود و این سبک با عنوان اکسپرسیونیسم انتزاعی شهرت یافت.
یکی از مهمترین نکات در مورد این سبک شهرت سریع آن در عرصه هنر جهان بود. با وجودیکه هنرمندان پایه گذار آن سالها تلاش کرده بودند تا سبک شخصی خود را بیابند ولی به محض تثبیت این سبک در اواخر دهه چهل میلادی به سرعت مشهور و حتی بر هنر معاصر آن دوران مسلط و در دهه پنجاه نیویورک به جای پاریس بعنوان مرکز هنر معاصر پذیرفته شد.
در سال ۱۹۵۸، دو سال پس از مرگ جکسون پولاک، موزه هنر مدرن نیویورک نمایشگاه بزرگی از آثار هنرمندان این سبک جدید را در شهرهای مهم اروپایی ترتیب داد. نمایشگاه با موفقیت فراوانی روبرو شد و پیروزی اکسپرسیونیسم انتزاعی را تثبیت کرد.
یاوران ناخواسته
اما به فاصله کوتاهی موانع بزرگی بر سر راه پیشرفت این سبک قرار گرفت. عامل اول ظهور سبک پاپ آرت در اوایل دهه شصت میلادی بود که تا حد زیادی توجه به اکسپرسیونیسم انتزاعی را منحرف کرد. و بعد شایعاتی مطرح شدند که موفقیت سریع این سبک مشکوک است.
در سال ۱۹۷۳ مکس کوزلف، منتقد هنری در مقاله ای در مجله آرت فوروم استدلال کرد که ظهور اکسپرسیونیسم انتزاعی تا حد زیادی محصول فضای "از خود متشکر بودن" حاکم بر آمریکا در سالهای بعد از جنگ جهانی و شروع دوران جنگ سرد بوده است. او حتی مدعی شد که "این سبک شکل نیکخواهانه ای از پروپاگاندا و در راستای تبلیغات سیاسی دولت آمریکاست."
این فرضیه کاملا مضحک به نظر می رسید. باید در نظر داشت که اکثر هنرمندان شاخص این سبک افراد ناآرام و غیرخودی بودند. جکسون پولاک زمانی گفته بود در دوران دبیرستان همه فکر می کردند او یک "شورشی منحط روسی" است.
به گفته دیوید انفام، یکی از مدیران نمایشگاه آثار اکسپرسیونیسم انتزاعی در لندن "مارک روتکو می گفت آنارشیست است. بارنت نیومن یک آنارشیست شناخته شده بود. آنها گروهی از هنرمندان نامتعارفی بودند که با فرهنگ حاکم بر آمریکا کاملا غریبه بودند. آنها قطب مخالف قهرمانان دوران جنگ سرد بودند."
با این وجود فرضیه مکس کوزلف ریشه دواند. چند سال قبل از انتشار فرضیه های او روزنامه نیویورک تایمز در سال ۱۹۶۷ افشا کرده بود که مجله لیبرال "انکانتر" مستقیما با کمک های مالی سازمان سیا منتشر می شود و این شک را تقویت کرد. آیا سازمان سیا در معرفی و شهرت اکسپرسیونیسم انتزاعی نقش دارد؟ آیا جکسون پولاک، آگاهانه و یا ناآگاهانه، به مبلغ حکومت آمریکا بدل شده است؟
قدرت نرم
در سالهای بعد تعدادی مقاله و کتاب در تایید فرضیه های مکس کوزلف منتشر شدند که ادعا می کردند سازمان سیا به نوعی این سبک را دستکاری کرده است.
در سال ۱۹۹۹ فرانسیس استونر ساندرز، روزنامه نگار و مورخ بریتانیایی در کتابی با عنوان "جنگ سرد فرهنگی" نوشت: "از سبک هنری اکسپرسیونیسم انتزاعی بعنوان سلاحی در جنگ سرد استفاده شده است. سازمان سیا این سبک هنری را بیش از ۲۰ سال در سراسر جهان رونق داده و تقویت کرده است."
چکیده استدلال او این است که در سالهای جنگ سرد سازمان سیا از فعالیتهای فرهنگی گوناگونی در قالب مبارزه فرهنگی با بلوک شرق حمایت می کرد و به آنها پول می داد. او در تایید فرضیه خود مثالهای گوناگونی از حمایت سازمان سیا را ذکر می کند.
به گفته او سازمان سیا از طریق نهاد پوششی به نام "کنگره آزادی فرهنگی" چندین نمایشگاه مهم از آثار اکسپرسیونیسم انتزاعی از جمله نمایشگاه اروپایی این آثار در سالهای ۱۹۵۸ و ۱۹۵۹ را پرداخت کرده است. به عنوان مثال گالری تیت در شهر لندن امکان مالی دعوت این نمایشگاه را نداشت ولی یک میلیونر آمریکایی که مدیر یک بنیاد وابسته به سازمان سیا بود هزینه برگزاری نمایشگاه در گالری تیت را پرداخت کرد.
خانم ساندرز بر مناسبات سازمان سیا و موزه هنر مدرن نیویورک تاکید کرده که ابزار اصلی در تثبیت سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی بود. نلسون راکفلر، مدیر این موزه در دهه های چهل و پنجاه میلادی با نهادهای اطلاعاتی آمریکا روابط بسیار نزدیکی داشت. فرد دیگری به نام توماس بریدن که هماهنگ کننده فعالیت های فرهنگی سازمان سیا بود قبل از پیوستن به این نهاد از مدیران ارشد موزه هنر مدرن نیویورک بود.
'موذیانه و توطئه گرانه '
این فرضیه ها حتی تا امروز مورد بحثند. به اعتقاد اروینگ سندلر که اکنون ۹۱ ساله است همه این ادعاها بی اساسند. او در مصاحبه ای به من گفت: "اگر این ادعاها واقعیت داشت مسلما تاکنون مدارک و شواهدی برملا می شد. و نکته جالب این است که در آن دوران دولت فدرال سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی را توطئه ای برای تخریب جامعه آمریکا تلقی می کرد."
اما دیوید انفام معتقد است مدارک قابل استنادی وجود دارند که نشان می دهد سازمان سیا از این سبک هنری برای تبلیغات سیاسی علیه بلوک شرق استفاده کرده است. به اعتقاد او به خوبی می توان درک کرد چرا سازمان سیا می خواست به رونق این سبک کمک کند.
"استراتژی موذیانه و توطئه گرانه ای بود. آنها می خواستند نشان دهند که در آمریکا آزادی مطلق وجود دارد و سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی نماد آزادی های مطلق فردی بود که آمریکا می خواست آن را به رخ دشمنان خود بکشد."
به گفته دیوید انفام آمریکا این سبک هنری را در برابر فضای فرهنگی حاکم بر اتحاد شوروی قرار می داد که سیاست رسمی آن هنر رئالیستی سوسیالیستی بود."به این شکل می خواست نشان دهد آمریکا سرزمین آزادی مطلق و در مقابل اتحاد شوروی از نظر فرهنگی کاملا بسته است."
با وجود همه تردیدها و بحث ها در این زمینه هیچ نشانه ای وجود ندارد که ثابت کند هنرمندان این سبک با سازمان سیا همکاری می کردند و یا حتی از کمک های مالی این نهاد خبر داشتند.
دیوید انفام معتقد است ورای قضاوت در مورد میزان دخالت سازمان سیا در رونق این سبک هنری باید گفت: "این بهترین کاری است که دولت آمریکا با پولش انجام داده است. من ترجیح می دهم که دولت آمریکا به جای صرف پول برای سرنگون کردن دولتهای مخالف پولش را صرف تقویت این سبک هنری می کرد."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر