ما ۳ تا خواهر بودیم همه پشت سر هم. اما یادم نمیآد که عضو تناسلی ما به اسمی صدا زده شده باشه. اصلاً ازش صحبت نمیشد. منطقهٔ ممنوع بود. مادرم اگر گاهی خیلی واجب بود دربارش حرف بزنه با ایما و اشاره چشم و ابرو بهش میگفت “اونجا”. مثلاً میگفت “اونجاتو خوب بشور”. و البته موقع گفتن این حرف به چشم ما نگاه نمیکرد. سرش به پائین بود و با چشم و ابرو و اشاره انگشت به “اونجا” اشاره میکرد. پدرم که یادم نمیآد اصلا دربارش حرفی زده باشه. هیچ وقت. حتا در حد “اونجا” گفتن. طبیعتا چیزی که ما به طور غیر مستقیم یاد گرفتیم این بود که “اونجا” جای خوبی نیست. یک منطقهٔ کاملا ممنوع است که فقط و فقط به خودمون مربوط میشه و در غیر این صورت باعث شرمساری است.
خوابگرد: این یادداشت را از وبلاگ
Monelly بازنشر میکنم؛ وبلاگ دوزبانهی ماندانا که از مهاجرت مینویسد و به قول خودش، خاطرات مادرشدنش. موضوع این یادداشت ظاهراً جذاب، یکی از بزرگترین معضلات تاریخی و فرهنگی ما در نامگذاری اعضای تناسلی است که پیامدهای بد و زیانبار آن در حوزهی مسائل شخصی و آسیبهای روانی محدود نمانده و به عرصهی آموزش و فرهنگ عمومی هم کشیده شده است. این پیشنهاد او به نظرم جای تأمل و تبلیغ دارد: “فرهنگستان زبان فارسی به جای این که برای واژههای جاافتادهای مثل کامپیوتر معادلسازی کنه، بهتره یکی دو تا کلمهٔ قابل استفاده برای پینس و وجاینا بسازه.”
شما آلت تناسلی رو به چه اسمی صدا میکنین؟
[مطالعهی این متن ممکن است برای افراد زیر ۱۸ سال مناسب نباشد.]
ما ۳ تا خواهر بودیم همه پشت سر هم. اما یادم نمیآد که عضو تناسلی ما به اسمی صدا زده شده باشه. اصلاً ازش صحبت نمیشد. منطقهٔ ممنوع بود. مادرم اگر گاهی خیلی واجب بود دربارش حرف بزنه با ایما و اشاره چشم و ابرو بهش میگفت “اونجا”. مثلاً میگفت “اونجاتو خوب بشور”. و البته موقع گفتن این حرف به چشم ما نگاه نمیکرد. سرش به پائین بود و با چشم و ابرو و اشاره انگشت به “اونجا” اشاره میکرد. پدرم که یادم نمیآد اصلا دربارش حرفی زده باشه. هیچ وقت. حتا در حد “اونجا” گفتن. طبیعتا چیزی که ما به طور غیر مستقیم یاد گرفتیم این بود که “اونجا” جای خوبی نیست. یک منطقهٔ کاملا ممنوع است که فقط و فقط به خودمون مربوط میشه و در غیر این صورت باعث شرمساری است.
اولین باری که من برای “اونجام” اسم دیگری یاد گرفتم کلاس پنجم دبستان بودم. با مامانم رفته بودم مهمونی و با چند تا دختربچهٔ جدید که جزو دوستای مدرسهام نبودن نشسته بودیم. دخترا شیطون بودن (با استانداردهای اون روزای من). چیزای ممنوع میگفتن و هر هر میخندیدن. به من گفتن که اگر از کاسه الف و هـ رو برداریم چی میشه؟ من گفتم کـَس؟ همه به هم نگاه کردن و گفتن نه. خوب من همیشه شاگرد اول بودم و خیلی اون روزا بهم برمیخورد که بچههای همسن من چیزی رو بدونن (چیزی که به وضوح انگار همهشون میدونستن) و من ندونم! برای همین حوصلهام سر رفت و بلند گفتم خوب چی میشه؟ کـَس؟ کـِس؟کوس؟ یکهو همه گفتن هیسس هیسس یواش! گفتم چی بود؟ گفتن الان بلند گفتی! خلاصه این کلمه رو اونجا یاد گرفتم و البته فهمیدم که این کلمهٔ زشتی ست و نباید با صدای بلند گفته شود حتا در یک مهمانی زنانه. حتا مادر آدم هم نباید بداند که ما این کلمه رو بلدیم.
هر چند کنجکاوی من در باره امور جنسی در اون سن و سال خیلی زیاد بود اصلاً از این کلمه خوشم نیومد. و البته هیچ وقت هم جایی تکرارش نکردم. یکی دو سال بعد یاد گرفتم که این کلمه و مشتقات آن در فرهنگ کوچه یک جور فحش هم هست… مادر ک و خواهر ک و غیره و انزجار من از این کلمه بیشتر شد. به نظرم این کلمه همراه بود با بار تحقیر و توهین خیلی زیاد و هر کس این کلمه رو ساخته بود به همین منظور ساخته بودش. به نظر من کاربرد دیگری نداشت. سالها بعد، یعنی بعد از تموم کردن دانشگاه (بله من همیشه از قافله عقب بودم!) یک وبسایت جوک درست شده بود به اسم kossher . com اونجا بود که با کلمات جدید کسخل و کسشعر آشنا شدم و خیلی هم بدم نیامد و متأسفانه از این دو تا ترکیب گاهگاه استفاده میکنم. چون به هر حال در فرهنگ من هیچ وقت این کلمه با عضو شریف من نسبتی نداشته. همانطور که از کلمات و اصطلاحات مشابه مذکر استفاده نمیکنم و همان حس چندآور را برایم تداعی میکند.
غیر از اینها، مادرم کلاً یکی دوبار دربارهٔ “اونجا” به ما توضیحاتی داده بود و ما یاد گرفته بودیم که اونجا جای خیلی حساسی ست که باید به شدت پوشیده بشه و همیشه ازش مراقبت بشه. خانوادهٔ من اصلاً مذهبی نبود، ولی ترجیح میدادن که ما شلوار بپوشیم تا دامن. چون که این جوری شورتمون پیدا نمیشد! این ترجیحات رو البته خیلی غیرمستقیم به ما حالی میکردن. به من گفته بودن که نباید اسبسواری کنم و از درخت و دیوار بالا برم چون که یک پردهای داخل “اونجا” هست که با این کارا پاره میشه و اگر پاره بشه باعث کلی مکافات و شرمندگی بیشتر میشه. من تا سنین نوجوانی فکر میکردم که اگر این پرده پاره بشه من خونریزی زیادی خواهم کرد و همیشه از آسیبپذیر بودن اونجام وحشت داشتم.
موقعی که پریود شدم تنها وقتی بود که مادرم خوشحال شد و به من گفت که این نشونهٔ سلامت من هست و البته هیچ کس حتا در مدرسه به ما یاد نداد که توی بدن چه اتفاقی میافته که ما پریود میشیم. در مدرسه به “اونجا” میگفتن آلت تناسلی. در کل اطلاعات من دربارهٔ آلت تناسلی خیلی خیلی کم بود. بعدش هم که رفتم رشتهٔ ریاضی و از دست کلیهٔ اعضای بدنم راحت شدم. فقط همیشه آرزو میکردم که اتفاقی برای “اونجام” نیفته که مجبور بشم دربارش با کسی حرف بزنم.
بعد برادرم به دنیا اومد. اونجای اون از اول اسم داشت. اون هم نه اسم مخفی و آبروریزی و این حرفا، بلکه اسم به رسمیت شناختهشدهای داشت و همه هم مجاز بودن که دربارهاش حرف بزنن و بهش اشاره کنن. اصولاً دودول اسم بدی که نبود هیچ، اسم بامزهای هم محسوب میشد. کسی موقع حرف زدن از دودول سرشو پایین نمیگرفت، و برعکس از همون ماههای اول تولد برادرم همه با یک جور حس شنگولی و شادمانی به دودول ایشون اشاره میکردن تا جایی که من دلم برای این عضو بیچاره که هیچ گونه حریم خصوصی نداشت میسوخت.
حالا این داستانها چرا یادم اومد؟ چند وقتیه که پسرکم فکر میکنه که بچه (یا به قول اون baby) از توی دهان مادر درمیآد. من به شوخی میگفتم خوب این بزرگترین سوراخیه که توی بدن من دیده و طبیعیه که این جوری فکر کنه. اما ضمناً هی هم میخواستم براش توضیح بدم که بیبی از توی دهان در نمیآد و از جای دیگری بیرون میآد. اما صبر کردم تا یه کتابی چیزی بخونم که خوب بتونم براش توضیح بدم. ضمناً این که دنبال یک اسم مناسب برای “اونجا” بودم که اگر یک وقتی دختر داشتم بهش این اسم رو یاد بدم که به کار ببره و از شرّ “اونجا” گفتن راحت باشه.
اما دوباره حدوداً دو هفته پیش یک چیز دیگه پیش اومد. من و رادین رفته بودیم توالت که نوبتی جیش کنیم. از وقتی که آموزش توالت رفتن رو باهاش شروع کردم بعضی وقتا با هم میریم که تشویق بشه. حالا خیلی وقته که خودش میره توالت و به من نیازی نداره. اما این دفعه توی مسافرت بودیم و شرایط جدید بود و خلاصه ما با هم رفتیم. همین که رفتیم توالت رادین گفت که “من میخوام ببینم که چه جوری جیش از دودول تو میآد بیرون!” من با خودم گفتم که این همون لحظه است که باید آماده میبودم و اسمی میداشتم. اما نداشتم. ضمن فکر کردن با خودم فقط بهش گفتم “من دودول ندارم چون که دخترم.” با تعجب و ناراحتی گفت “چرا؟” میخواستم بگم که من به جای دودول یک چیز دیگه دارم که خیالش راحت بشه که من چیزی کم ندارم اما اسمی برای عضوم بلد نبودم که بشه به بچه گفت. گفتم “چون که من دخترم. پسرا دودول دارن، مثل تو و بابائی… من از اینجام جیش میکنم”… خلاصه… موضوع به صورت تشریحی برگزار شد اما من جداً تصمیم گرفتم که یک اسم مناسب قابل بیان برای اونجای بیچارهام پیدا کنم. میدونین که بچهها میرن هر چیو یاد میگیرن داد میزنن به در و همسایه میگن… اسم باید رسمی باشه که یه وقت کسی از سر ندونمکاری به بچه نخنده.
یادمه چند سال پیش یه بحث مشابهی پیش اومده بود و من از یکی از دوستای نزدیکم که میدونستم مامانش این جور چیزا رو خوب در بچگی براش توضیح میداده، پرسیدم که تو به اونجات چی میگی؟ گفت که “مامانم بهم یاد داده بود که بگم ناز… من هم هنوز میگم نازم”! البته صحبت رو ادامه ندادم. به نظرم خیلی خندهدار اومد که یه زن بالغ به اونجاش بگه ناز. ضمناً ناز و گٔل و این حرفا یک جور صفت هست و من دنبال یک اسم میگردم. اسمی که هیییچ گونه صفتی رو به ذهن الهام نکنه. حالا این روزا که دارم کتاب speaking of sex رو میخونم که به پدر و مادرها آموزش میده که کِی و چه جوری دربارهٔ سکس با بچهها صحبت کنن، دارم کمکم چیزایی رو یاد میگیرم که خودم تا حالا نمیدونستم! در ۳۷ سالگی عجیبه اما متاسفانه واقعیت داره.
این کتاب فقط دربارهٔ آموزش سکس نیست. کلاً به بچهها دربارهٔ اندامهای جنسیشون و آلت تناسلی توضیح میده. در سنین مختلف. حالا دارم فکر میکنم که حتا ما در فرهنگ مردسالاری که داریم یک اسم رسمی برای آلت تناسلی مرد هم نداریم. فکر کنین که چه خندهداره که یک مرد بالغ به اونجاش بگه دودول! و فکر میکنم که اطلاعات عمومی مردهای ایرانی هم دربارهٔ عضو تناسلی خودشون خیلی بیشتر از اطلاعاتی که ما زنها دربارهٔ عضو تناسلی خودمون داریم نیست. این موضوع کلی جای حرف داره که در سطح این پست نیست.
اینجا در انگلیسی از کلمات پینس و وجاینا استفاده میکنن. این کلمات رایج و رسمی هستن، یعنی مثلاً پزشکان هم از همین کلمهها استفاده میکنن. رفتم مترادف این کلمات رو از توی کتاب فرهنگ معاصر پویا (دکتر باطنی) پیدا کنم که اونجا هم متأسفانه چیزی پیدا نکردم. یعنی وجاینا رو ترجمه کرده “مهبل، واژن” و پینس رو گفته “آلت تناسلی مرد” که خوب کاربرد روزمره نمیتونه داشته باشه. رفتم مهد کودک بچه و از معلمش پرسیدم که شما عضو جنسی بچهها رو با چه اسمی صدا میکنین؟ سؤال را با صدای آهسته هم پرسیدم چون که ما هر کاریمون که بکنین ایرانی/شرقی هستیم. معلم با صدای بلند و راحت گفت که همون اسمهای رایج پینس و وجاینا رو استفاده میکنن. فکر کنم از سؤال من تعجب کرد. خوب پسرم ۳ سالشه باید هم تعجب کنه!
من فعلاً تصمیم گرفتم که به اونجام بگم وجاینا. حداقل این اسمها در این کشور رسمی هست و بچه میفهمه که من از چی حرف میزنم. اومدم خونه برای پسرم توضیح دادم که بیبی از دهان من در نمیآد بلکه از وجاینا درمیآد. هنوز میترسم از سزارین و این که شکم منو پاره میکنن و این حرفا براش بگم. برم بقیهٔ این کتاب رو بخونم تا ببینم چی میشه.
دلم خواست این کتاب رو ترجمه کنم. اگر همچین کتابهایی توی ایران هست لطفاً به من خبر بدین. میخوام بدونم چی موجود هست. البته برای ترجمه به دو واژهٔ کلیدی نیاز دارم که هنوز معادل خوبی براشون ندارم. به نظرم فرهنگستان زبان فارسی به جای این که برای واژههای جاافتادهای مثل کامپیوتر معادلسازی کنه، بهتره یکی دو تا کلمهٔ قابل استفاده برای پنیس و وجاینا بسازه!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر