اما این موضوع همانقدر که برای من عادی ست برای جامعه من هم عادی ست ؟
هنوز بسیارند فروشگاه هایی که وقتی به آنها مراجعه میکنم نوار بهداشتی را در پلاستیک مشکی گره زده به من تحویل میدهند . تحقیری که در اکثر مواقع آن را پذیرفته ام .هیچگاه بسته های نوار بهداشتی را در ویترین هیچ مغازه ای ندیدم . همیشه آن را در مخفی ترین قسمت فروشگاه ها پیدا کرده ام . هنگامی که عادت ماهانه هستم برای ورود من به اماکن مذهبی احکام خاصی وجود دارد . طبق باور عمومی در این حالت من ناپاک و نجس هستم و حق حضور در مسجد را ندارم . اگر عادت ماهانه باشم و مجبور شوم در جامعه حضور داشته باشم همیشه این نگرانی با من هست که لباسم لکه دار شود و موجب شرمساری من در مقابل مردان گردد.
در این مجموعه من چیزی از وجود خودم را به نمایش گذاشته ام که همیشه با شرم آن را لای روزنامه پیچیده یا در پلاسنیک مشکی قرار داده و در سطل زباله انداخته ام . هیچ گاه کسی این قسمت از وجود مرا ندیده است . خونی که سالهاست از بدن من خارج می شود اما قرن هاست که هنوز از طرف جامعه من به عنوان امری عادی پذیرفته نشده است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر