اگر شمارشگری وجود داشت که در پاییز سال ۱۳۸۵، موضوعات و کلمات جمعهای خودمانی و محافل خصوصی را فهرست میکرد، صدرنشینیِ مقتدرانه از آنِ یک فیلم میشد: فیلمی از رابطهی جنسی یک بازیگر زن با مردی که گفته میشد دوستپسر او است. این فیلم هزاران بار تکثیر شد و به قدر ظرفیت تکنولولوژیکِ آن سالها در گوشیهای تلفن همراه دست به دست میشد. میلیونها نفر بینندهی این فیلم شدند اما تا زمانی که یک مقام نیروی انتظامی درباره آن اظهار نظر نکرد، مطبوعات به آن نپرداختند. در ادبیات مقامات قضایی و پلیس، این فیلم «سیدی غیراخلاقی» نامیده میشد و به دلیل استفادهی مطبوعات از این تعبیر به همین نام هم معروف شد. برخی روزنامهها سعی میکردند «فیلم خصوصی» را جانشین این اصطلاح کنند اما حواسشان بود مبادا به نظر برسد که در تأکید بر قبح ماجرا (رابطهی جنسی خارج از ازدواج) کوتاهی کردهاند. بنابراین، غالباً تصاویر سکس یک زن و مرد، که در روندی نامعلوم افشا و همگانی شده بود، غیراخلاقی توصیف میشد.
سیدی جنجالی سال ۸۵ تنها یک مثال از سردرگمی قدیمی مطبوعات ایران است در مورد مجاز بودن یا نبودن و چگونگی پرداختن به مقولاتی که تن و زن در آنها نقش محوری و پررنگ دارد.
قانون، عرف و خودسانسوری سه ضلع قدرتمند مجموعه عواملی هستند که جای تن و زن را در مطبوعات ایران تنگ کردهاند. البته هیچگاه ممنوعیت کامل برقرار نبوده و گاهی از زندگی دوجنسهها هم گزارش تهیه میشود و مصاحبه با زنان روسپی هم منتشر میشود، اما برآورد روشنی از محدودهی مجاز یا ریسک ورود به این حیطه وجود ندارد
قانون، قاتل بالقوه
پیش از پرداختن به هر منبع و مرجعی، قاعدتاً باید به قانون مطبوعات ایران رجوع کرد. در مادهی ۲ فصل دوم این قانون، مبارزه با «اشاعهی فحشا» به عنوان یکی از «مظاهر فرهنگ استعماری» از رسالتهای مطبوعات در نظام جمهوری اسلامی برشمرده شده است.
در بند ۲ از مادهی ۶ فصل چهارم نیز تصریح شده که «اشاعهی فحشا و منکرات و انتشار عکسها و تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومی» ممنوع است. ممنوعیت «استفادهی ابزاری از افراد (اعم از زن و مرد) در تصاویر و محتوا» موضوع بند ۱۰ همین بخش است. همچنین در فصل جرائم، «انتشار عکسها و تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومی» ممنوع اعلام شده و «موجب تعزیر شرعی است».
تعریف فحشا، مصادیق استفادهی ابزاری، و از همه مهمتر حدود عفت عمومی که در این قانون استفاده شده مشخص نیست و به تفسیر مقام قضایی یا مدیران مطبوعاتی بستگی دارد. یک وکیل دادگستری که سابقهی وکالت چند نشریه را در کارنامهی خود دارد، قانون مطبوعات را یکی از «بدترین» قوانین موجود توصیف میکند و میگوید که این قانون با امکان تفسیرهای متفاوت و سلیقهای، از جمله اتهام «استفادهی ابزاری از زن»، یکی از قاتلین بالقوهی مطبوعات است.
او توضیح میدهد: «چهرههای مذهبی و مقامات مختلف بارها به صدا و سیما – با مختصاتی که از آن سراغ داریم – ایراد گرفتهاند که از زنان استفادهی ابزاری میکند. وقتی حتا صدا و سیما در معرض این اتهام است، یک رسانهی پیشرو به راحتی میتواند به بهانهی آن توقیف شود.»
این وکیل دادگستری همچنین به چند ده هزار «تخلف» صدا و سیما اشاره میکند که به زعم شورای نظارت بر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تنها در شش ماههی دوم سال گذشته اتفاق افتاده و بیشترین موارد آن مربوط به آرایش و پوشش زنان و نحوهی تعامل مردان و زنان نامحرم بوده است.
او میگوید: «همانطور که میدانید، توقیف روزنامهی بهار به دلیل انتشار یک مقاله با روایت متفاوت مذهبی صورت گرفت که، در نگاه حاکم، برای توقیف یک نشریه کافی است، اما باز هم در کیفرخواست علیه این روزنامه اتهام اشاعهی فحشا و منکرات و انتشار تصاویر خلاف عفت عمومی قید شده بود.»
محمد حیدری، عکس: آرش عاشوری نیا
روزنامهنگاران و شرم شرقی
اما آیا همهی ممنوعیتها و محدودیتهای مطبوعات در پرداختن به مسائل جنسی، ناشی از قانون مطبوعات است؟ محمد آقازاده، روزنامهنگاری که بیش از سه دهه سابقهی روزنامهنگاری دارد، مسائل جنسی را نه تنها حوزهی ممنوعهی مطبوعات که حوزهی ممنوعهی اکثریت جامعهی ایرانی معرفی میکند. او جای خالی این موارد در رسانههای ایران را ناشی از مقاومت عرفی جامعه میداند و میگوید که حتا در بسیاری موارد نیاز به مداخلهی قانونی هم پیدا نمیشود.
آقازاده میگوید: «به صورت غیررسمی گفته میشود حدود ۸۰ درصد طلاقهای صورتگرفته در ایران ناشی از نارضایتی جنسی است اما این مسئله در دادگاهها عنوان نمیشود؛ یعنی طرفین بهانههای دیگری را برای طلاق طرح میکنند. عرف حتا در موارد اینچنینی هم حساس است و اجازهی بیان آزادانه نمیدهد. در واقع تنها جایی که قبح اشاره به مسائل جنسی شکسته میشود در جوکهاست.»
از او که سابقهی قلم زدن و مسئولیت در روزنامههایی چون کیهان، ایران و گزارش روز را داشته، دربارهی تیراژ بالای نشریات عامهپسند در دوران پیش از انقلاب میپرسم و فیلمهای پرطرفدار و پرفروش سینماها؛ چگونه عرف عمومی در آن زمان چنین مقاومتی نشان نمیداد؟
«بخشهای زیادی از همان مردم که مخاطب این محصولات در نظام گذشته بودند، در هنگام انقلاب مخالفت نشان دادند. یعنی ممکن بود به تماشای چنان فیلمهایی بروند اما آن را برای خانوادهی خودشان نمیپسندیدند. من این مسئله را به “شرم شرقی” تعبیر میکنم که صرفاً هم دلیل مذهبی ندارد. جوانها هم که در این مسائل بین خودشان آزادتر اند و محدودیتهای کمتری دارند، باز با خانواده زبان مشترکی ندارند و اساساً طرح موضوع نمیکنند، چون خانواده مقاومت میکند.»
اما در همین سالهای اخیر، خانوادههای ایرانی مشتری محصولات سینمایی و تلویزیونی غربی شدهاند که اشارات جنسی فراوان دارد. چرا این تغییر ذائقه در مورد مطبوعات تست نشود؟
«چون هنوز نوشتار برای ما حرمت خاصی دارد. شما آن چیزی را که در فیلم میبینید با خانواده دربارهاش حرف نمیزنید؛ حتا وقتی دستهجمعی تماشا میکنید؛ یا خواندن یک داستان مشابه این سریالها را به خانواده توصیه نمیکنید. این بر میگردد به روانشناسی پیچیدهی انسان ایرانی.»
از آقازاده دربارهی چگونگی مواجهه با این مقاومت عرفی میپرسم که پاسخ میدهد: «اگر بخواهم رک باشم باید بگویم شخصاً هرگز به سوژههای اینچنینی نزدیک نشدم. چون این شرم شرقی در روزنامهنگاران و لااقل نسل ما وجود دارد. اول باید بر سانسور و منع درونی خود غلبه کنیم و بعد به دنبال زبانی بگردیم که بر مقاومت عرف غلبه کند. نسل ما در روزنامهنگاری، دغدغههایش چیزهای دیگری بود و حالا در میانسالی برای تغییر رویه اول باید با خودش کنار بیاید. من البته فکر میکنم پرداختن به مسائل جنسی برای نسل جوان روزنامهنگار هم هنوز تبدیل به یک دغدغهی مهم نشده است.»
او از تجربیات شخصی خود مثال میزند و اشاره کردن به نام همسر و فرزندان در نوشتههایش، و میگوید بابت این سبک سالها پیش از سوی همکاران شماتت میشده است. اما حالا به تعبیر او، رواج اینترنت و شبکههای اجتماعی ترکهایی در این روحیه و رویهی پاسدار حریم شخصی ایجاد کرده است.
محمد آقازاده، عکس: آرش عاشوری نیا
از «زن روز» تا مجلات خانوادگی امروز
برای بررسی این موضوع در دوران پیش از انقلاب سال ۵۷، به سراغ محمد حیدری، از پیشکسوتان روزنامهنگاری و معاون سردبیر روزنامهی اطلاعات در دههی ۵۰، رفتم. او پرداختن به زن و مسائل جنسی را رویهی طیف گستردهای از نشریات آن دوران میداند که برای کسب تیراژ و مخاطب صورت میگرفت. به اعتقاد حیدری، نماد حرفهایتر و شستهرفتهتر این رویه، مجلهی زن روز مؤسسهی کیهان و مجلهی بانوان مؤسسهی اطلاعات بود که توجه ویژهای به درج عکس خوانندگان و هنرپیشههای ایرانی و خارجی و اخبار مربوط به آنها داشتند.
حیدری میگوید: «در برخی از نشریات، این رویه برای کسب تیراژ بیشتر، به حوزهی شایعات و اخبار کذب و مسائلی از این دست هم میرسید که غیراخلاقی و غیرحرفهای بود.»
به گفتهی او، خط قرمز قانونی خاصی برای پرداختن به سوژههایی با اشارات و محورهای جنسی وجود نداشت، اما ترجیح روزنامههای معتبر آن دوران این بوده که به غیر از اخبار روزمرهی حوادث یا اخبار مربوط به چهرههای پرطرفدار، به سراغ این حوزه نروند: «آن دوران هم بگیر و ببندهای خاص خودش را داشت اما در این حوزه ممنوعیت ویژهای نداشتیم. اصول حرفهای و اخلاقی بر روزنامههای معتبر حاکم بود و باعث میشد که در این مورد تعارضی با قانون پیدا نکنند.»
محمد حیدری پس از انقلاب و تا تیر ۱۳۵۹، سردبیر روزنامهی اطلاعات بود اما با پاکسازی و اخراج، به چند سال خانهنشینی مجبور میشود. پس از آن او سردبیری چند نشریه از جمله ماهنامهی گزارش را بر عهده میگیرد که در دوران خود تأثیرگذار بود. از او دربارهی تغییر فضا و سیاستها در دوران جدید کاریاش میپرسم و توضیح میدهد: «بحث پرداختن به زنان به آن شکل که مثلاً عکس خانمی روی جلد برود یا این که اخبار مربوط به زنان مشهور چاپ شود برای چندین سال به کلی از مطبوعات حذف شد. نشریات حرفهای هم که اساساً چنین رویهای نداشتند. مثلاً در گزارش، چون یک نشریهی تخصصی زنان نبود و به موارد خاص این حوزه نمیپرداخت، مطلع نیستم که چه محدودیتهایی وجود داشت، اما گزارشهای اجتماعی با محوریت زنان تهیه و چاپ کردیم. از جمله در یک گزارش، بیپروایانه در مورد بازداشت یک دختر خانم به دلیل بدحجابی نوشتیم. موضوع را تا خود اتاق قاضی هم دنبال کردیم و تمام جزئیات و مستندات مانند نام افسر بازداشتکننده و شرح پرونده و توصیف وضع ظاهری آن خانم و … را آوردیم. چون کاملاً مستند بود نه تنها با مشکلی مواجه نشد که سر و صدای بسیار هم به پا کرد و برای مدت کوتاهی باعث شد تا بگیر و ببندها کمتر شود.»
این روزنامهنگار پرسابقه اشاره میکند که در سالهای اخیر نشریات زیادی با محوریت زن و خانواده منتشر شده و میشوند که به نظر میرسد به تیراژ و رونق اقتصادی خوبی دست یافتهاند. از نظر او، این نوع نگاه به زن و مسائل زنان، استفادهی ابزاری است.
روزنامهنگاران از خط قرمزها میگویند
در بسیاری از نشریات ایران، شغلی وجود دارد که همپایهی سردبیری پراهمیت است، اما اسم خاصی ندارد؛ در سیاستگذاری و تهیه و پردازش اخبار و مطالب هم دخالتی نمیکند، اما با اشارهی خودکارش میتواند مطلبی را پیش از انتشار عقیم و غیرقابلچاپ اعلام کند یا حکم به بازنویسی و حذف بدهد. این مأمور ممیزی خودنشانده که، معمولاً از سوی مدیر مسئول و با هماهنگی سردبیر منصوب میشود، عموماً در پایان کار تحریریه و در هنگامی که اخبار و مطالب در صفحات نشریه جایگذاری شده، دست به کار شده و به دنبال موارد خطرآفرین است و به این ترتیب اجازه نمیدهد تا با گذر از خط قرمزها، حیات نشریه به خطر بیفتد. از جملهی مهمترین وظایف این افراد توجه به مضامین، مفاهیم و عباراتی است که بار جنسی دارند.
زمانی که مسئولیت تحریریهی یکی از نشریات را بر عهده داشتم، یکی از همین افراد سراسیمه سر رسید و دنبال سردبیر میگشت. حسابی برآشفته بود و وقتی دید به جای سردبیر باید با جوانکی مثل من مواجه شود، پیروزمندانه پرینت یک صفحه را روی میز هل داد و پرسید: «پس لابد شما این صفحات را تأیید کردهای؟» صفحه پر بود از دایرههای سبز رنگی که دور کلمهی «پریود» کشیده شده بود و در بالای صفحه با همان رنگ دستور داده شده بود: «همهی پریودها به دورهی قاعدگی تبدیل شود.» منتها ایراد کار اینجا بود که موضوع این صفحهی علمی به نجوم اختصاص داشت و نویسنده ترجیح داده بود برای اشاره به مدت زمان چرخش سیارات در مدار از کلمهی «پریود» استفاده کند! مأمور مذکور عادت کرده بود به جای خواندن جملات، کلمهها را بخواند و برحسب تجربهی چندین سالهاش، کلمات ممنوعهی احتمالی را میشناخت، اما این بار این پریود آن پریود نبود!
برای اطلاع از تجربیات مشابه، از چهارده روزنامهنگار حوزهی اجتماعی، که در حال حاضر در مطبوعات ایران مشغول فعالیت هستند، نظرخواهی کردم. ده نفر پرداختن به موضوع سکس به هر نحو را جزء خطوط قرمز و موارد ممنوعهی رسانهها در ایران دانسته، و دو نفر گفتهاند که هم ممنوع است و هم نیست. دو نفر هم پرداختن به این موضوع را ممکن و میسر عنوان کردند.
سؤال بعدی این بود که، آیا فکر میکنید عدم امکان پرداختن به موضوع سکس یک فقدان جدی و تأثیرگذار در رسانههای ایرانی است؟ تمامی پاسخها مثبت بود.
همچنین پرسیده شد، آیا شخصاً در نظر داشتهاید تا مطلبی با محوریت سکس یا حاوی اشاراتی به این موضوع در رسانهها تهیه کنید؟ سه نفر پاسخ منفی دادهاند. یکی از این روزنامهنگاران عنوان کرد که چون میداند پرداختن به چنین سوژههایی در انتشار با مشکل زیادی مواجه میشود، فکر کردن به این سوژهها را هم در ذهن خود سانسور کرده است.
اما از بین یازده نفری که تصمیم به تهیهی چنین مطلبی داشتهاند، چهار روزنامهنگار موفق به انتشار مطالبشان نشدهاند. در بین موفقشدگان دو نفر بدون پرداختن به اصل موضوع و در قالب اشاره، و دو نفر هم با تقلیل سکس به روابط زناشویی مطلب نوشته بودند.
سؤال دیگری که با این روزنامهنگاران در میان گذاشته شد این بود که بزرگترین بازدارنده برای پرداختن به سکس و یا اشاره به آن کدام است؟ جوابها از این قرار است:
پاسخ به این سؤال که، اگر در مطلبی ناچار به اشاره به سکس باشید (این موضوع نقش مهم و حیاتی در مطلب شما داشته باشد)، آیا از کلمهی «سکس» استفاده خواهید کرد؟ جوابها صددرصد منفی بود. این هم ابرواژههای جایگزین این واژه:
از رسالهی مرجع تقلید تا جستوجوی اینترنتی
قانون، عرف و خودسانسوری سه ضلع قدرتمند مجموعه عواملی هستند که جای تن و زن را در مطبوعات ایران تنگ کردهاند. البته هیچگاه ممنوعیت کامل برقرار نبوده و گاهی از زندگی دوجنسهها هم گزارش تهیه میشود و مصاحبه با زنان روسپی هم منتشر میشود، اما برآورد روشنی از محدودهی مجاز یا ریسک ورود به این حیطه وجود ندارد. به این ترتیب، در برخی مجلات تبلیغ کاندوم و نوار بهداشتی به کرات چاپ میشود، اما ممکن است در یک روزنامه کلمهی «پریود» سانسور شود.
این در شرایطی است که در فقه شیعه، مسائل جنسی نه تنها تابو نیست بلکه بسیار گسترده به آن پرداخته شده و در رسالههای مراجع تقلید و فتاوی آنها به طور صریح از جزئیات مسائل جنسی صحبت شده است، با این تبصره که مذهب تشویق به ازدواج میکند و هر رابطهای خارج از این قاعده را قبیح و غیرجایز میشمارد.
اشتیاق کاربران اینترنتی به سکس و موضوعات جنسی نیز مقولهی پنهانی نیست. برای مثال جستوجوی دو کلمهی «سکس» و «جنسی» از سوی کاربران ایرانی در گوگل، از ژانویهی ۲۰۰۷ تا ژانویهی ۲۰۱۴ به طور میانگین همواره رو به رشد بوده است.
چنین اشتیاقی در مورد مخاطبان وبسایتها هم قابل پیگیری است. آمار مراجعان وبسایتها علنی نمیشود اما به طور موردی میتوان علاقه به مطالعهی مطالب جنسی را در وبسایتهای مختلف داخل و خارج از کشور دید. عکس زیر در یک تاریخ اتفاقی، پربینندهترین مطالب سه رسانهی مختلف فارسیزبان را نشان میدهد:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر