مسئولان جشنواره بین المللی فیلم برلین اعلام کردند که در برلیناله سال آینده که شصت و چهارمین سال برگزاری این جشنواره مهم اروپایی است، جایزه افتخاری خرس طلایی برای یک عمر فعالیت سینمایی به کن لوچ کارگردان قدیمی و سرشناس انگلیسی اهدا خواهد شد.
دیتر کوسلیک، مدیر جشنواره بین المللی فیلم برلین به هنگام اعلام این خبر گفت:" کن لوچ یکی از بزرگترین کارگردانهای اروپایی است که در آثار وی به زندگی، سرنوشت و نیازهای افراد توجه بسیار دقیقی می شود و در عین حال همواره نگاه انتقادی به جامعه در قالب شیوه های گوناگون منعکس شده است."
قرار است در جشنواره بعدی فیلم برلین که در ماه فوریه برگزار خواهد شد ۱۰ اثر سینمایی کن لوچ به نمایش درآید.مدیر برلیناله افزود:" کن لوچ طی نزدیک به پنجاه سال فعالیت سینمایی ضمن نشان دادن خلاقیت و نوآوری های فراوان در نگاه خود به سینما، یک تداوم و پیوستگی خارق العاده ای را حفظ کرده است . به این وسیله ما به کن لوچ به عنوان یک کارگردان بزرگ ارج می نهیم و شیوه های منحصر به فرد وی در نشان دادن بی عدالتی های اجتماعی در قالب روایت و طنز را تحسین می کنیم."
کن لوچ را می توان یکی از بزرگان سینمای واقع گرا و اجتماعی اروپا قلمداد کرد که تجربه فیلمسازی خود را از نگاهی به زندگی و مشکلات خانواده های کارگری در دهه ۱۹۶۰ انگلستان آغاز کرد. وی طی این پنج دهه بدون غافل شدن از جنبه های گوناگون زندگی این اقشار به موضوعات حساسیت برانگیز سیاسی، مثل بحران در ایرلند شمالی، فشار شرکت های بزرگ اقتصادی برای کاستن از حقوق پایه ای شهروندان و حتی جنگ برای آزادی و عدالت اجتماعی در کشورهای مختلف جهان پرداخته است.
وی حدود ۳۰ اثر تلویزیونی داستانی و مستند و قریب ۳۰ فیلم سینمایی ساخته است که برخی از آنها از جشنواره های مهمی مثل کن جایزه دریافت کرده و تعداد دیگری نیز نامزد دریافت جایزه بوده اند.
کن لوچ در اوایل سالهای دهه ۱۹۶۰ با کار برای شبکه تلویزیونی بی بی سی فیلمسازی را شروع کرد. یکی از اولین و شاید بزرگترین موفقیت های وی در این دوره فیلمی به نام " کتی به خانه برگرد" است که شیوه پرداخت آن ترکیبی از فیلم داستانی و مستند بود. این فیلم در شب نمایش در سال ۱۹۶۶ بیش از ۱۲ میلیون تماشاچی را مقابل تلویزیون نشاند و میزان حمایت و واکنش مثبت به این اثر به حدی بود که خطوط تلفن تماس با بی بی سی زیر فشار تلفن های مکرر مردم از کار افتاد. داستان فیلم سرنوشت یک زوج جوان از اقشار کارگری جامعه انگلستان بود که زیر فشارهای اقتصادی بی خانمان شده و سپس از یکدیگر جدا می شوند.
اولین فیلم سینمایی وی به نام " قوش" محصول سال ۱۹۶۹ زندگی یک نوجوان پانزده ساله از خانواده های معمولی را بررسی می کند که هم در خانه و هم در محیط مدرسه به خاطر کاستی های جسمی مورد تمسخر و آزار قرار می گیرد و تنها امید وی برای زندگی خیالپردازی و رابطه ای صمیمانه با سگ خانواده است. این فیلم اولین اثر اوست که توجه سینما دوستان در کشورهای دیگر را به خود جلب کرد و به یکی از مهمترین آثار واقع گرای سینمای اروپا بدل شد.
نگاهی به دنیای کن لوچ
پدرام فرزاد، روزنامه نگار در مادرید
نمایی از فیلم 'زمین و آزادی'
دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ برای بریتانیا سالهای پرتلاطمی بود. اعتصابات و اعتراض های کارگری به اوج خود رسیده و از اواسط این دوران دولت حزب محافظه کار به رهبری مارگارت تاچر اعمال سیاست های اقتصادی نئولیبرال را آغاز کرد که به اعتقاد منتقدانش بسیاری از حقوق اولیه اقشار کم درآمد را زیر ضرب گرفت.
در این سالها فیلمهای سینمایی و مستندهای کن لوچ امکان موفقیت کمتری داشتند و اکثر آنها به خاطر فقدان حمایت مالی و ضعف در توزیع آثار و شاید حتی سانسور سیاسی نتوانستند به شکل درخوری به نمایش درآیند.
او در کنار فیلمهای داستانی که کماکان موضوع اصلی آنها زندگی اقشار کم درآمد جامعه بود، به فیلمسازی و مستند سازی برای شبکه های تلویزیونی ادامه داد. در این میان تضادهایی که جامعه را در برگرفته بود و نقش مراکز قدرت بیش از همه توجه کن لوچ را به خود جلب می کرد.
دو فیلم داستانی- مستندی که وی برای شبکه های تلویزیونی خصوصی بریتانیا ساخته بود، یکی به نام " در کدام جبهه ای؟ " و دیگری به نام " معضل رهبری" با این استدلال که ضوابط بی طرفی را رعایت نکرده اند پخش نشد. هر چند در همان سالها جشنواره بین المللی فیلم برلین به یکی از آنها جایزه ویژه ای داد و این سبب شد که یکسال بعد کانال چهار تلویزیون بریتانیا فیلم " در کدام جبهه ای؟ " را پخش کند. وی در این سالهای دشوار مجبور شد چند سالی فیلمسازی را کنار بگذارد و از طریق ساخت آگهی های تجاری امرار معاش کند.
نمایی از فیلم 'زمین و آزادی'
فیلم " سرزمین پدری" که در سال ۱۹۸۶ تهیه شد از معدود فیلم های کن لوچ در این دوران است که از مرزهای بریتانیا فراتر می رود. داستان یک خواننده اهل آلمان شرقی به نام کلاوس را دنبال می کند که پس از گریختن از آلمان شرقی و آمدن به غرب متوجه می شود که در غرب با وجود آزادی ، پول و شرکتهای بزرگ حتی در عرصه موسیقی و هنر مردمی حرف آخر را می زنند.
خروج از تلاطم ولی ریشه یابی تلاطم
اولین اثر مهم کن لوچ در دهه ۱۹۹۰ را می توان " طرح پنهانی" محصول سال ۱۹۹۰ قلمداد کرد که جایزه ویژه داوران جشنواره سینمایی کن را دریافت کرد و برای جایزه نخل طلای بهترین فیلم سال نیز نامزد شد. این اثر هر چند تخیلی است ولی وقایع آن بر یک موضوع سیاسی مهم در آن سالها تکیه دارد. مقام ارشد پلیس بریتانیا که برای تحقیق در مورد عملکرد نیروهای امنیتی- انتظامی آن کشور در ایرلند شمالی مامور شده در پایان تحقیقات خود به این نتیجه می رسد که نیروهای بریتانیایی برای سرکوب مخالفان ایرلندی خود از روشهای غیرقانونی استفاده کرده اند. قبل از انتشار این گزارش، دولت وقت وی را از مقامش برکنار کرده و تصمیم می گیرد بر ماجرا سرپوش بگذارد .
فیلم های دیگر وی در این دوره مثل " بارش سنگ ها" محصول سال ۱۹۹۳ و " کفش دوزک کفش دوزک" محصول سال ۱۹۹۴ به گوشه های دیگری از زندگی اقشار کم درآمد و کارگری جامعه بریتانیا می پردازند که پس از عبور از سالهای معروف به " تاچریسم" اکنون مشکلات دیگری به زندگی آنها افزوده شده است.
در اواسط این دهه کن لوچ به دو موضوع خارج از مرزهای بریتانیا می پردازد هر چند به شیوه منحصر به فرد خود آنها را به خوبی به مسائل بطئی آن جامعه پیوند می دهد. در فیلم " زمین و آزادی" محصول ۱۹۹۵ وی در بازگویی زندگی یک جوان چپ گرای انگلیسی که برای دفاع از جمهوری اسپانیا طی جنگ داخلی آن کشور در اواسط دهه ۱۹۳۰ میلادی داوطلبانه جنگیده بود، سعی می کند مهمترین موضوعات سیاسی جوامع اروپایی در قرن بیستم یعنی ر ابطه آزادی با عدالت اجتماعی را زنده کند.
و در فیلم دیگری به نام " ترانه کارلا " محصول ۱۹۹۶ وی با خلق رابطه ای عاشقانه بین یک راننده اتوبوس انگلیسی با زن جوانی اهل نیکاراگوئه، بیننده را به عمق جنگلهای آمریکای مرکزی می برد و آنچه را که نمادی از چندین دهه مبارزات آزادی بخش در آن بخش از جهان است برای بیننده موشکافی و بازگویی می کند.
" اسم من جو است " محصول ۱۹۹۸ زندگی یک زوج میانسال از اقشار کم درآمد و آلوده به اعتیاد را بررسی می کند. پس از چندین فیلم با مضمون سیاسی، کن لوچ در این اثر خود به خوبی نشان داد که علاوه بر موضوعات مجرد می تواند به خوبی داستان زندگی شخصی و سرنوشت افراد و معضلات آنها را به تصویر بکشد. " پیتر مولان" بازیگر این فیلم جایزه بهترین بازیگر را از جشنواره سینمایی کن دریافت کرد و شاید یکی از تاثیر گذارترین آثار کن لوچ برای برقرارکردن ارتباط با طیف گسترده تری از تماشاچیان بود.
پیوسته اما خلاق در قالب های مختلف
کن لوچ در هزاره سوم میلادی تقریبا همان کن لوچ سابقی است که می شناختیم. از سال ۲۰۰۰ تاکنون هر ساله یک فیلم ساخته و موضوعات آن مثل همیشه جستجو در میان معضلات امروزی اقشار کم درآمد، فروریزی آنچه که از نظر وی روح همبستگی و تارو پود جوامع انسانی زیر فشار مراکز قدرت است و کنکاش در بحرانهای بزرگی که در طول تاریخ و یا سالهای اخیر به جنگ ختم شده اند.
فیلم وی به نام " بادی که کشتزار جو را می لرزاند" محصول سال ۲۰۰۶ جایزه نخل طلایی جشنواره فیلم کن برای بهترین فیلم را از آن خود کرد. داستان آن حوادث مربوط به جنگ استقلال جمهوری ایرلند از امپراتوری بریتانیا در سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۲ و بعد جنگ داخلی در خود آن کشور است. این فیلم ترکیبی بود از بازشناسی این رودیدادهای سیاسی و پرداختن به شخصیت و مسایل فردی قهرمانان داستان. شاید آن عنصر سیاسی کنکاش گر ویژه کن لوچ را در آن کمتر می بینیم ولی در هر صورت از نظر تجاری موفق ترین فیلم این کارگردان بود. در بازار بین المللی فروش خوبی داشت و پر فروش ترین فیلم مستقل محصول ایرلند تا آن زمان شد.
سه سال بعد کن لوچ باز به سوی موضوعات همیشگی خود بازمی گردد. یک پستچی به نام اریک که به تازگی کار خود را از دست داده برای بزرگ کردن دو پسر ناتنی و نوجوان خود با مشکلات مالی فراوانی روبرو است به خصوص در محیط یکی از محله های فقیرنشین که در آن خلاف کاری و اعمال خشونت آمیز بیداد می کند. در این تکاپو روح اریک کنتونا فوتبالیست سرشناس باشگاه منچستر یونایتد ظهور می کند و منبع نیرو و الهامی می شود تا اریک پستچی بتواند خود و خانواده اش را از مشکلاتی که در آن گرفتار شده نجات دهد. اریک کنتونا در این فیلم نقش خود را ایفا می کند و علاوه بر مشارکت در تهیه فیلم گفته می شود که ایده اولیه آن به خود کنتونا تعلق دارد. یک کمدی جذاب که علاقمندان کن لوچ را به شدت متعجب کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر