چکیده :در کنار اکثریت
ناشران که همچنان با ممیزی وزارت ارشاد دست و پنجه نرم می کنند و تلاش می کنند با
اعمال ممیزی های مطلوب وزارت ارشاد، آثار خود را که با هزینه های قابل توجه تولید
شده و به مرحله انتشار رسیده، به بازار مخاطب برسانند، گروهی از نویسندگان هم
تصمیم گرفته اند که به سانسور تن ندهند، حتی اگر به بهای منتشر نشدن آثارشان و
محروم ماندن از ارتباط با مخاطب و حق التألیف و حضور در عرصه رسمی باشد. گروه
دیگری نیز به انتشار کتاب ها بدون اخذ مجوز در بازار غیر رسمی از طریق چاپ افست و
کپی روی آورده اند که اخیرا با برخوردهای پلیسی و امنیتی رو به رو شده و با حمله
مکرر ماموران به دستفروشان کتاب در هفته های اخیر همراه بوده است. دسته دیگری از
نویسندگان به انتشار کتاب های خود در خارج از کشور روی می آورند که نیازی به اجازه
انتشار نداشته باشند، و دسته دیگر استفاده از فضای مجازی و اینترنت را برای انتشار
آثار خود برگزیده اند که اگرچه انتفاع مالی برای ایشان در پی ندارد، اما لااقل
آنها را از شر سانسور خلاص می کند....
پدر حالی که با اعمال سیاستهای تنگ نظرانه و بیش از پیش محدودکننده دولت
احمدی نژاد در سالهای اخیر بسیاری از کتابها و نشریات به تیغ توقیف و سانسور
گرفتار و از گردونه انتشار حذف شده اند، ناشران و نویسندگان راههای متفاوتی را
برای مقابله و مواجهه با این وضعیت برگزیده اند؛ راههایی که در نهایت نتیجه ی همه
ی آنها از دست رفتن محوریت فرهنگی آثار چاپ داخل کشور است و هزینه های عظیمی که به
تبع آن به فرهنگ و اقتصاد کشور تحمیل می شود.
چند روز پیش یکی از نویسندگان مطرح و برجسته
کشور در گفت و گویی با ایلنا در مورد سانسور اثر جدیدش، «خشاب خالی» گفت: با وضعیت
فعلی این کتاب به هیچ وجه مجوز انتشار از وزارت ارشاد دریافت نمیکند و همانطور که
گفتم حاضر نیستم برای دریافت مجوز، بخشی از نوشتههایم را حذف کنم. بهتر است این
کتاب را برای خودم نگهداری کنم.
منیرالدین بیروتی؛ نویسنده و برنده دو دوره
جایزه گلشیری خبر داد که بعد از مدتها انتظار، پرونده انتشار مجموعه داستان “خشاب
خالی” بسته شده، چرا که او حاضر به سانسور اثرش نیست. از سویی دیگر محمود دولت آبادی
عضو کانون نویسندگان نیز خبر از بازنشر رمان جدیدش توسط انتشاراتی در آلمان داد.
اخباری که دو نوع برخورد متفاوت و دو الگویی رویارویی نویسندگان کشور با سیاستهای
تحمیلی و حذفی وزارت ارشاد و ممیزی های آن را نشان می دهد.
همانند این دو، بسیارند نویسندگانی که این
روزها آثارشان در وزارت ارشاد با سانسورهای بسیار مواجه شده و در مقابل نشان داده
اند که حاضر نیستند به سانسور تن دهند و کتاب خود را ناقص منتشر کنند، اگرچه هر
کدام راهی متفاوت برای واکنش اتخاذ کرده اند. یکی به ناشران خارج از کشور برای چاپ
اثرش پناه برده و دیگری از انتشار کتابش منصرف شده تا مجبور به پذیرش ممیزی تحمیلی
نشود.
پیچ و تابهای سخت و سختگیری های پیچیده وزارت
ارشاد برای آثار هنرمندان و فرهنگیان امری ناشناخته برای مردم و نویسندگان نیست.
پایین ترین حد مشکل از موانع و گیرهای اداری شروع می شود که بسیاری از نویسندگان
را در صف های بی انتهای صدور مجوز برای انتشار حتی سالها معطل می کند.
به عنوان نمونه، چندی پیش فرحناز علیزاده منتقد
ادبی در گفتگو با آرتنا گفت: دریافت مجوز چاپ از وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامی به دلیل پروسه طولاتی این وزارت خانه برای تایید نوشته های نویسندگان ما
جهت تبدیل به کتاب کار سختی است. وی افزود: برای اینکه کتاب به مرحله چاپ نهایی
برسد نویسنده باید دو برابر وقتی که برای چاپ کتاب گذاشته را در انتظار صدور مجوز
بماند. من زمستان سال گذشته کتابم را تمام کردم و تازه مجوز چاپ آن به دستم رسیده
است.
مرحله سخت تر اما سانسورها و ممیزی هایی است که
بر ناشران و نویسندگان تحمیل می شود. تعدد و تکرار همین موارد سانسور و محدودیت ها
واکنش های بسیاری را هم از سوی نهادهای حقوق بشری و مدنی و هم نویسندگان و دست
اندرکاران فرهنگی و انتشاراتی برانگیخته است.
وضعیت سانسور فاجعه بار است
در نخستین ماه سال ۲۰۱۲ سازمان گزارشگران بدون مرز در نامه سرگشادهای
به ناوی پیلای، کمسیر عالی حقوق بشر سازمان ملل درباره وضعیت آزادی اطلاع رسانی،
روزنامه نگاران و شهروندان وب نگار زندانی در ایران ابراز نگرانی کرد.
این سازمان در نامه خود وضعیت سانسور در ایران
را «فاجعه بار» توصیف کرده و نوشته است که این وضعیت «نیازمند پاسخی درخور و فوری
از سوی کمیساریای عالی حقوق بشر است.»
این نهاد حقوق بشری از کمیساریای عالی حقوق بشر
سازمان ملل خواسته بود تا اقداماتی عاجل در اعتراض و برخورد با این « نقض فاحش
حقوق بشر و سرکوب آزادی بیان» صورت دهد.
در میان نویسندگان و شخصیت های فرهنگی مذهبی
نیز این میزان سانسور واکنشهای جدی برانگیخته است. چندی پیش سیدعلی موسوی
گرمارودی، پژوهشگر و مترجم کتاب، خواستار آن شد که سانسور و ممیزی کتاب در کشور از
بیخ و بن برداشته شود.
این قرآنپژوه که در نمایشگاه کتاب به گفت و گو
با خبرنگاران می پرداخت، در ادامه گفت: منظورم همان ممیزی است که امیدوارم از ریشه
برداشته شود یا بعد از انتشار کتاب اعمال شود. فکر نمیکنم هیچ ناشری در ایران
داشته باشیم، که آنقدر فرومایه باشد که بخواهد فقط برای مسائل غیراخلاقی کتاب
چاپ کند. بنابراین به نظرم سانسور کتابها یک اتفاق نادرست در کشور ما است. این
موضوع برای کشوری که مدعی است پایههای انقلابش فرهنگی است، شایسته نیست. به نظرم
فواید نبودن سانسور و ممیزی، خیلی بیشتر از فواید بودنش است.
جایگاه بسیار بد آزادی بیان در بین کشورهای
جهان
با برگزاری انتخابات جنجال برانگیز ریاست
جمهوری ۸۸ و سرکوب های بعد از آن، دولت حتی سیاستهای
فرهنگی خود در عرصه نشر و ادبیات را نیز محدود تر کرد و از میزان آزادی بیان کاست.
امری که بلافاصله اثرات آن در جایگاه ایران در
میان کشورهای جهان در حوزه آزادی بیان مشخص شد. در سال ۲۰۰۹ کشور ایران در ردهٔ ۱۷۲ جهان در فهرست آزادی مطبوعات سازمان گزارشگران
بدون مرز قرار داشت. تنها سه کشور ترکمنستان، کره شمالی و اریتره در وضعیتی بدتر
از وضعیت ایران قرار گرفتهاند.
جالب آنجاست که آزادی رسانه ها در ایران در سالهای
اخیر نه تنها بهتر نشده بلکه به مراتب بدتر شده و از رتبه ۱۴۶ در سال ۲۰۰۵ به سطح کنونی نزول یافته است.
سانسور در حوزه کتاب
حوزه کتاب و کتاب نویسی یکی از حوزه هایی است
که قربانی سیاستهای حذفی و محدودیت گرایانه دولت در سالهای اخیر شده است. بسیار
موارد متعددی را می توان مشاهده کرد که آثار مشهور و بزرگ ادبی جهان در ایران
ممنوع شده اند.
از کتابهای مشهور جهان که در ایران ممنوع شدهاند
میتوان به«قمارباز» اثر داستایوفسکی، رمان «دختری با گوشواره مروارید» نوشته
تریسی شوالیه، و برخی از کتابهای ویرجینیا وولف، مارگریت دوراس، وودی آلن، دن
براون، و کتاب خاطرات دلبرکان غمگین من اثر گابریل گارسیا مارکز اشاره کرد.
کتابخروس نوشته ابراهیم گلستان نیز در ایران ممنوع شدهاست.
اما این تنها آثار بزرگ و بحث برانگیز جهانی
نیستند که سیاستهای وزیران دولت احمدی نژاد و نهادهای مسوول فرهنگی اجازه ورود و
انتشار آنها در ایران را نمی دهد، بلکه این روزها شمار بسیار زیادی از نویسندگان و
شاعران ایرانی نیز مشمول قانون سانسور شده اند و روز به روز سیاستهای سخت گیرانه
تری را در حوزه نشر تحمل می کنند.
الگوهای مقاومت اهالی کتاب در برابر سانسور
دولتی
ناشران و نویسندگان کشور، در برابر موج سیاست
های سختگیرانه حکومت و جلوگیری از انتشار آثارشان، الگوهای مختلفی از مقاومت را در
پیش گرفته اند. الگوهایی که وجه مشترک همه آنها تن ندادن به سانسور است؛ هرچند
برخی از آنها انفعالی و یا از سر ناچاری باشد و به اقتصاد نشر نیز ضربه بزند.
در کنار اکثریت ناشران که همچنان با ممیزی
وزارت ارشاد دست و پنجه نرم می کنند و تلاش می کنند با اعمال ممیزی های مطلوب
وزارت ارشاد، آثار خود را که با هزینه های قابل توجه تولید شده و به مرحله انتشار
رسیده، به بازار مخاطب برسانند، گروهی از نویسندگان هم تصمیم گرفته اند که به
سانسور تن ندهند، حتی اگر به بهای منتشر نشدن آثارشان و محروم ماندن از ارتباط با
مخاطب و حق التألیف و حضور در عرصه رسمی باشد.
گروه دیگری نیز به انتشار کتاب ها بدون اخذ
مجوز در بازار غیر رسمی از طریق چاپ افست و کپی روی آورده اند که اخیرا با
برخوردهای پلیسی و امنیتی رو به رو شده و با حمله مکرر ماموران به دستفروشان کتاب
در هفته های اخیر همراه بوده است.
دسته دیگری از نویسندگان به انتشار کتاب های
خود در خارج از کشور روی می آورند که نیازی به اجازه انتشار نداشته باشند، و دسته
دیگر استفاده از فضای مجازی و اینترنت را برای انتشار آثار خود برگزیده اند که
اگرچه انتفاع مالی برای ایشان در پی ندارد، اما لااقل آنها را از شر سانسور خلاص
می کند.
صرف نظر از انتشار
در یک سو می توان کسانی را مشاهده کرد که حاضر
به پذیرش هیچگونه دخالت و اعمال سانسور در آثار خود نیستند و با مقاومت در برابر
آن حاضر می شوند از انتشار آثار خود نیز صرف نظر کنند. بیروتی، برنده دو دوره
جایزه گلشیری از جمله همین افراد است و می گوید من حاضر نیستم برای کسب مجوز چاپ
کوچکترین تغییری؛ حتی در حد ویرگول، در نوشتههایم اعمال کنم.
این شیوه ی شاید ناگزیر مواجهه با سانسور، باعث
شده بسیاری از نویسندگان به صورت کلی فعلا از انتشار آثار خود صرف نظر کنند و با
انتظار برای بهبود اوضاع و تغییر سیاست ها، دل به آینده ای ببندند که در آن امکان
انتشار اثر خود را پیدا کنند، البته اگر تاریخ مصرف و اعتبار نوشته ها نگذشته
باشد.
کم نیستند نویسندگانی که این راه را بر می
گزینند، سال گذشته بود که حافظ موسوی، شاعر نامآشنا و از اعضای کانون نویسندگان
ایران اعلام کرد که با توجه به سانسور دو دفتر از مجموعه اشعارش، از انتشار آنها
صرفنظر میکند. موسوی تأکید کرد: «حتی با منطق وزارت ارشاد درمورد ممیزی کتابها
هم نمیشود این وضعیت را تحلیل کرد. این مقدار فشار به نویسنده و نشر بازتاب منفی
خواهد داشت. من شخصأ، بسیار مأیوس شدهام. در نتیجه فعلأ از چاپ کتابهایم منصرف
شدهام.»
انتشار در خارج از کشور
از سوی دیگر اما برخی نویسندگان با خروج از
کشور و یا یافتن کسانی در کشورهای دیگر سعی می کنند از امکانات و آزادی های موجود
در دیگر کشورها استفاده کرده تا آثار و نوشته هایشان را منتشر کرده و بدین صورت
حتی اگر در یک کشور خارجی ، با انتشار آن را در تاریخ ثبت کنند. در همین تقسیم
بندی می توان اثر جدید محمود دولت آبادی به نام رمان «کلنل» را جای داد که در
اوایل سال ۲۰۰۹ توسط
انتشارات یونیون به زبان آلمانی در زوریخ (سوییس) منتشر شد و امسال نیز در قطع
متفاوت بازچاپ شد.
محمود دولتآبادی، نویسندۀ آثار کلاسیک ایران،
پس از اِعمال محدودیت برای انتشار کتابش، و دو سال معطلی در بخش ممیزی وزارت ارشاد
، چندی پیش برای رونمایی از چاپ تازهای از رمان زوال کلنل به اروپا سفر کرد و در
چند شهر آلمان برنامه کتابخوانی برگزار نمود. دولت آبادی که عضو کانون نویسندگان
و از فعالان منتقد دولت احمدی نژاد در جریان انتخابات ۸۸ بوده، حتی حاضر نیست به جزییات ممیزی ها
بپردازد و می گوید پرداختن به آنها نیز اذیتم می کند.
در همین راستا با توجه به هزینه های سنگین و
سختی های انتشار کتب در خارج کشور، برخی ایرانیان و صنایع انتشاراتی با اتخاذ
سیاستهای تسهیلی سعی بر آن دارند که کتابهای نویسندگان فارسی در خارج کشور را برای
ایرانیان خارج منتشر کنند.
چندی پیش خبرگزاری دویچه وله آلمان، گزارشی را
در همین رابطه منتشر کرد و با مصاحبه با کسانی که سیستم «انتشار بر اساس سفارش »
را برای تسهیل انتشار کتب برای نویسندگان ایرانی در پیش گرفته اند به توضیح
جزییاتی در مورد آن پرداخت. بر اساس این گزارش، جلال رستمی یک ناشر ایرانی/ آلمانی
در شهر بن آلمان میکوشد در زمینه انتشار آثار نویسندگان و شاعران ایرانی همان
راهی را برود که بسیاری از ناشران غربی در سالهای گذشته پیمودهاند و به نتیجهای
مطلوب رسیدهاند: Print on
Demand نامی است که در حوزه زبان انگلیسی به این سیستم داده
شده است. یعنی چاپ بر اساس سفارش.
به نظر می رسد با گسترش ارتباطات و تعاملات،
پیشرفت صنایع انتشاراتی و شبکه های ارتباطی نویسندگان و نهادهای فرهنگی، ارسال
آثار به کشورهای دیگر برای انتشار کار سختی نباشد، امری که بی اثر شدن تدریجی
سیاست های حذفی دولت نتیجه ی آن خواهد بود.
انتشار در فضای مجازی
با پیشرفت و گسترش چشمگیر صنایع انتشاراتی و
ارتباطاتی و تمایل به مطالعه کم خرج تر و سریع تر بسیاری از نویسندگان و انتشاراتی
ها را به این سو سوق داده است. استفادهکنندگان از اینترنت و خوانندگانی که تمایل
دارند از طریق کامپیوتر، کتاب مورد نظر خود را پیدا و آن را مطالعه کنند، از مهمترین
عوامل انتخاب سیاست نشر اینترنتی از سوی برخی ناشران به شمار میآیند.
کتابهای الکترونیکی به واقعیت پیوستهاند و
قطعاً بخشی از آینده منابع کتابخانهای را تشکیل میدهند. امکان بارگذاری سریع و
ذخیره آسان متن کامل کتب و اشعار بسیاری از نویسندگان و شاعران جوان را تشویق کرده
تا با سرمایه گذاری و ایجاد گروهها و اتاقهای مبادله افکار و مطالعاتی در فضای
مجازی، سخت گیری های بیجا و دردآور دولت ها را دور بزنند.
از جمله می توان به بسیاری از وبسایت هایی
اشاره کرد به صورت رایگان بانک اطلاعاتی و مخازن بزرگی از کتابهای مشهور جهان و
ایران را در دسترس کاربران و مطالعه کنندگان قرار داده اند. فضای مجازی این امکان
را به فعالان فرهنگی و هنری داده است که با مانور روی متون بدون سانسور طرفداران و
علاقمندان خود را در فضایی به دور از دخالت دولت ها به خود جذب کرده و با آنها
ارتباط برقرار کنند.
چندی پیش ندای سبز آزادی در همین باره در
گزارشی نوشت: اینترنت به سلاح برنده و کارآمدی تبدیل شده که غلبه بر آن ناممکن
است و به زبان سادهتر جلویش را نمیتوان گرفت. اینترنت میتواند یکشبه کتابی را
که اجازه انتشار ندارد در اختیار میلیونها خواننده قرار بدهد.
در همین گزارش از کتاب عروسک ساز نوشته مریم
صابری نام برده می شود که به دلیل عدم دریافت مجوز از سوی وزارت ارشاد در روی
سایتهای اینترنتی برای دسترسی مخاطبان قرا گرفته است. نویسنده در سال ۱۳۸۷ کتاب را برای کسب مجوز به ارشاد میفرستد که
به گفته وی پس از مدتی طولانی و بدون هیچ توضیحی کتاب را پس میفرستند.
او دوباره کتاب را با درنظر گرفتن همه موارد
ممیزی در ایران بازنویسی کرده و با نامی دیگر به ارشاد میفرستد. این بار هم کتاب
بی هیچ توضیحی پس فرستاده شده است. صابری پس از این تصمیم میگیرد که کتاب را به
صورت اینترنتی منتشر کند و در ابتدای کتاب هم شماره حسابی را اعلام میکند تا
خوانندگانش اگر خواستند هزینه آن را بپردازند.
البته این فضای مجازی پیش از این مورد استفاده
نهادهای وابسته به دولت و وزارت ارشاد نیز قرار گرفته و آنها هم بسیاری از متون و
منابع خود را از این طریق منتشر می کنند؛ نهادهایی چون «مرکز تحقیقات کامپیوتری
علوم اسلامی»، «انستیتو ایزایران»، «مجتمع فنی تهران»، «ویستا آرا»، «هادی سیستم»،
«موسسه تبیان» و «نشر الکترونیکی و اطلاعرسانی جهان رایانه» در آبان ماه ۱۳۷۹ سنگ بنای تاسیس مجمع ناشران الکترونیک را زیر
نظر معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گذاشتند.
آثار و تبعات سانسور بر جامعه، فرهنگ و اقتصاد
کشور
با آنکه امروزه راهکارهای بسیاری برای فرار و
مقابله با سیاست های حذف گرایانه دولت پیش روی نویسندگان قرار دارد، اما نباید از
آثار و تبعات مخرب این سیاست ها و هزینه هایی که بر جامعه فرهنگی کشور تحمیل می
کند به سادگی گذشت.
ایجاد بی رغبتی و نابود کردن انگیزه نویسندگان
و قشر روشنفکر و فرهنگی جامعه برای تولید اثر از مهمترین هزینه هایی است با این
سیاستهای مخرب متوجه جامعه می شود. از آنجا که نویسندگان قدیمیتر و ناشران داخل
کشور معتقدند که در نهایت هر نویسندهای آرزو دارد کتاباش را در کتابفروشیها
ببیند، جلوگیری از انتشار و فروش آثار بزرگ ادبی، فرهنگی، و سیاسی موجی از یاس و
ناامیدی را در جامعه به وجود می آورد.
از سوی دیگر قشر آگاه جامعه که به طور معمول
تمایل بیشتری به مطالعه دارد نیز از این سیاست ها متضرر می شود و نرخ مطالعه و
آگاهی در جامعه دچار نزول می شود. این همان امری است که کامران فانی، محقق و
نویسنده در گفتوگو با ایلنا، درباره وضعیت بازار کتاب در ایران به آن اشاره می
کند: شواهد و قرائن موجود در سالهای اخیر مبین این مسئله است که در مقایسه با
بازارهای جهانی کتاب، مقوله نشر، توزیع، فروش و خوانش کتاب در ایران به طرز مایوسکنندهای
در مضیقه است.
این سیاستهای ناعاقلانه و غیرفرهنگی همینطور می
توانند بر صنعت نشر کشور و اقتصاد نیز لطمات اساسی وارد کنند. امروزه صنایع
انتشاراتی در کشور با مشکلات اساسی در تهیه کاغذ و مواد برای نشر مواجه هستند طوری
که به دنبال اجرایی شدن برخی تصمیمات کلان در عرصه اقتصاد کشورو فراز و فرودهای
نرخ ارز، وضعیت برخی کارخانجات دچار نوسان شد. ازجمله کارخانه های تولید کاغذ دچار
مشکل شدند و صنعت نشر کشور بامعضل خوراک روبرو شد.
این امر در کنار کاهش تمایل به خرید کتاب و
نزول تعداد سفارش برای چاپ در اثر سانسور می تواند چرخه اقتصاد و صنعت نشر را با
مشکلات جدی تری مواجه کند و آن را تا حد فلج کننده ای نیز به ورطه سقوط بکشاند. به
صورت متقابل همین وضع بد صنعت نشر و گرانی ها، کارنویسندگان و انتشارات را برای
تولید آثار جدیدشان جدید سخت تر می کند.
حال باید منتظر ماند و دید مسوولان فرهنگی و
نهادهای امنیتی که این روزها سیاستگذاری ها و کنترل ها در عرصه فرهنگ و کتاب نیز
از حضور آنها بی نصیب نمانده، تا کجا می خواهند با اتخاذ تصمیمات حذف گرایانه و
محدود کردن فضای نشر سرمایه های انسانی و اقتصادی کشور را ویران می کنند.
کلمه
– سجاد اعرابی
�ضرM�#��p
��� نرخ مطالعه و آگاهی در جامعه دچار نزول می شود. این همان امری است
که کامران فانی، محقق و نویسنده در گفتوگو با ایلنا، درباره وضعیت بازار
کتاب در ایران به آن اشاره می کند: شواهد و قرائن موجود در سالهای اخیر
مبین این مسئله است که در مقایسه با بازارهای جهانی کتاب، مقوله نشر،
توزیع، فروش و خوانش کتاب در ایران به طرز مایوسکنندهای در مضیقه است.
این
سیاستهای ناعاقلانه و غیرفرهنگی همینطور می توانند بر صنعت نشر کشور و
اقتصاد نیز لطمات اساسی وارد کنند. امروزه صنایع انتشاراتی در کشور با
مشکلات اساسی در تهیه کاغذ و مواد برای نشر مواجه هستند طوری که به دنبال
اجرایی شدن برخی تصمیمات کلان در عرصه اقتصاد کشورو فراز و فرودهای نرخ
ارز، وضعیت برخی کارخانجات دچار نوسان شد. ازجمله کارخانه های تولید کاغذ
دچار مشکل شدند و صنعت نشر کشور بامعضل خوراک روبرو شد.
این
امر در کنار کاهش تمایل به خرید کتاب و نزول تعداد سفارش برای چاپ در اثر
سانسور می تواند چرخه اقتصاد و صنعت نشر را با مشکلات جدی تری مواجه کند و
آن را تا حد فلج کننده ای نیز به ورطه سقوط بکشاند. به صورت متقابل همین
وضع بد صنعت نشر و گرانی ها، کارنویسندگان و انتشارات را برای تولید آثار
جدیدشان جدید سخت تر می کند.
حال
باید منتظر ماند و دید مسوولان فرهنگی و نهادهای امنیتی که این روزها
سیاستگذاری ها و کنترل ها در عرصه فرهنگ و کتاب نیز از حضور آنها بی نصیب
نمانده، تا کجا می خواهند با اتخاذ تصمیمات حذف گرایانه و محدود کردن فضای
نشر سرمایه های انسانی و اقتصادی کشور را ویران می کنند.
کلمه
– سجاد اعرابی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر