سونیتا علیزاده خوانندهی جوان ِ رپ افغان است. او زندگی سختی را پشت سر گذاشته است تا به اینجا رسیده است. یونیتا در گفتوگو با «توانا» میگوید: «من در یک خانوادهی فقیر به دنیا آمدم و در کودکیام جز جنگ و دلهره در دنیای من چیزی وجود نداشت و ما فقط برای اینکه زنده بمانیم به ایران مهاجرت کردیم.»
توانا - سونیتا علیزاده خوانندهی جوان ِ رپ افغان است. او زندگی سختی را پشت سر گذاشته است تا به اینجا رسیده است. یونیتا در گفتوگو با «توانا» میگوید: «من در یک خانوادهی فقیر به دنیا آمدم و در کودکیام جز جنگ و دلهره در دنیای من چیزی وجود نداشت و ما فقط برای اینکه زنده بمانیم به ایران مهاجرت کردیم.» او میگوید پس از ورود به ایران با چالشها و دشواریهای فراوان توانستیم در شهر مشهد زندگی کوچکی را آغاز کنیم و همهی آرزوی من این بود که هر چه زودتر به مدرسه بروم. آرزویی که هیچوقت به آن نرسیدم. میگوید که در آن زمان هیچ دوستی نداشته است و به بچههای اینگونه گفته بودند که افغانیها کثیف هستند. «هر مدرسهای میرفتم هویت من را بهانه میکردند، میگفتند ما حق نداریم اتباع افغان را ثبت نام کنیم. هر جا میرفتم از من شناسنامه میخواستند اما ما از جنگ فرار کرده بودیم و هیچ چیز نداشتیم.» این خوانندهی جوان رپ به تبعیضهای فراوانی اشاره میکند که در ایران با آن مواجه بوده است. «من در باشگاهی سالها مشغول ورزش بودم و ارشد کلاس بودم اما هیچگاه به من اجازه ندادند تا در مسابقات شرکت کنم. در یک مسابقهای به اسم «آلودگی هوای تهران» من برنده شدم اما جایزهام را نتوانستم بگیرم و از طریق فرد دیگری آنرا گرفتم.» سونیتا در جواب این پرسش که چگونه الان خواندن و نوشتن میداند به «توانا» میگوید: «کلاس اول ابتدایی را داخل یک مسجد شروع کردم که یک خانم ایرانی به ما آموزش میداد و از در مسجد به عنوان تختهسیاه استفاده میکرد. تا کلاس دوم داخل مسجد درس خواندم و بعد از آن رفتیم تهران. دوباره مدرسههای دولتی به من جواب رد دادند و من در یک موسسهای به نام «مهر» که برای بچههای بیشناسنامه بود به کمک یک خانم ایرانی شروع به درس خواندن کردم و پیشرفتهای زیادی داشتم و هم درس میخواندم و هم به کلاس موسیقی می رفتم. بیشتر وقتها مدرسهی ما در معرض خطر بود. بعضیوقتها دولت، مدرسهی ما را جریمه میکرد و میگفتند نباید اتباع افعان را راه بدهید.
سونیتا میگوید: «هیچ چیز سختتر از این نیست که به جایی پناه ببری و آنها مدام به تو بگویند افغانی و تو هیچوقت ندانی که چه کار بدی کردی که تو را با پوزخند صدا میکنند.» سونیتا در جواب این گفتهی توانا که پس خاطرهی خوب هم از ایران داری میگوید که من الان به کمک یک خانم ایرانی به آمریکا آمدم و اگر او کمکم نمیکرد امکان داشت زندگیام طور دیگری رقم بخورد. من به کمک خانم رخساره قائممقامی به آمریکا آمدم و الان چند دوست صمیمی ایرانی دارم. این خوانندهی جوان رپ در پاسخ به این سوال که آیا خانوادهات با کار موسیقی و آوازخواندنت مشکلی ندارند چنین میگوید: «خانوادهی من زمانی با درسخواندن من مخالفت شدیدی داشتند اما من به قانون جذب ایمان داشتم و دارم. دفتری درست کرده بودم به اسم آرزوها و همیشه انرژی جذب میکردم و خانوادهام کمکم راضی شدند که درس بخوانم. وقتی بحث خوانندگی را پیش کشیدم همه مقابل من جبهه گرفتند و تقریبا خانهی ما شده بود مثل یک دادگاه نظامی و میگفتند که حرف من خیلی بیجا بوده و باید آن را پس بگیرم. خلاصه پنهانی از همه کارم را شروع کردم و در مسابقهای در مورد سرود انتخاباتافغانستان شرکت کردم و برنده شدم و هزار دلار جایزه گرفتم و زمانی که آنرا به خانوادهام دادم آنها دلشان به کارم گرم شد و حالا خانوادهی من یکی از طرفداران پر و پا قرص من هستند.
از سونیتا میپرسیم حکومت ایران با آواز خواندن زنها مشکل دارد و آنرا غیر قانونی میداند آیا از این جهت مشکلی نداشتی؟ سونیتا پاسخ میدهد: در ایران موسیقی که هیچ حتا به راهرفتن زنها هم کار دارند. من کارم زیر زمینی بود و خیلی دقت میکردم تا مشکلی پیش نیاید. در ایران موسیقی جرم بزرگی است برای زنان و من همیشه نگران بودم که یک موقع متوجه کار من نشوند در حالیکه من کار خطایی نمیکردم. در کشور من خیلی چیزها سر جایش نیست اما از موسیقی زنان بسیار استقبال میکنند. این رپر جوان در مورد انگیزهی رو آوردنش به موسیقی رپ میگوید: «من زمانی به رپ رو آوردم که شاهد این بودم که خانوادهام به دلیل افغانبودن، پنهانی از همه نفس میکشند و اینکه هیچ مدرسهای من را قبول نمیکرد و این مشکلات باعث شد که من به موسیقی رپ رو بیاورم.» اشعار اعتراضی ترانههای سونیتا علیزاده همه از خود او است.سونیتا میگوید که از طریق آهنگ «دختر فروشی» که یکی از حقایق زندگی من است توانستم اسپانسر پیدا کنم و به کمک یک خانم ایرانی پاسپورت گرفتم و مدت ۴ ماه است که به آمریکا آمدهام و در اینجا به تحصیل موسیقی مشغول هستم. او در مورد ترانهها و برنامههای آیندهاش به «توانا» میگوید: « تا کنون ۷ آهنگ رپ خواندهام و فقط توانستهام یکی از این هفت آهنگ را کلیپ درست کنم. برنامهام برای آینده این است که به زبان انگلیسی رپ بخوانم تا طرفدارهای بیشتری داشته باشم و تمام سعی و تلاشم بر این است تا بتوانم اول یک زندگی راحت برای خانوادهام بسازم چون آنها دلایل مهم زندگی من هستند. دوم اینکه بتوانم کشورم را که مانند ایران در چنگ چند مذهبدار نقشه به دست با افکار قبیلهای افتاده است نجان بدهم.»
علی زاده در پاسخ به این پرسش که آیا فکر میکنی با زبان موسیقی میتوان برای ساختن جامعهای آزاد و دموکرات تاثیرگذار بود میگوید: «افکار آدمها خیلی قویتر از موشک و بمب هستهای است. من فکر میکنم وقتی حرف به جا زده شود طرف اگر باز هم درگیر گذشته باشد میتواند تغییر کوچکی بکند. با یک یا چند آهنگ نه اما امیدی هست که تغییر کوچکی ایجاد شود. در چند سال پیش مردم کشور من هیچگاه تظاهرات نمیکردند و منتظر میشدند که بلای بیشتر سرشان بیاید اما فعلا همینکه می توانند تظاهرات کنند و درک کنند که زندگی فقط جنگ نیست این خودش یک تغییر محسوب میشود.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر