نوکیسگان و «بچه سردار»ها و فرزندان پاک نهاد «بخش خصوصی نازنین» و کارآفرینان «مظلوم»، ما را به تماشای زرادخانۀ تسلیحاتِ براّق شان فرا میخوانندبه ما میگویند:«ما این صفحه را ایجاد کردیم تا نشان دهیم زندگی در ایران همیشه هم بد نیست»
نادر فتوره چی
.......
نوکیسگان و «بچه سردار»ها و فرزندان پاک نهاد «بخش خصوصی نازنین» و کارآفرینان «مظلوم»، ما را به تماشای زرادخانۀ تسلیحاتِ براّق شان فرا میخوانند
به ما میگویند:«ما این صفحه را ایجاد کردیم تا نشان دهیم زندگی در ایران همیشه هم بد نیست»
آنها نمیدانند که پیش از این، بارها گفته شده «وقتی می گوییم "همیشه هم بد نیست"؛ بلافاصله باید بپرسیم برای چه کسی؟»
آنان غارت سازمان یافتۀ «لشگر مخلص» و «پدران خدوم» شان را در هیات «سلفی با حمام کریستال» و «ساعت مچی نگین کاری» و «پورشه پلنگ نشان» و انواع و اقسام عملیات جراحی پلاستیک در اقصی نقاط بدن و ....، با دیگران به «اشتراک» گذاشته اند
آنها هم میخواهند دیده شوند
سهم شان از سور ِ «تولد تصویر و مرگ ایماژ » را میخواهند
آنان مدام میخواهند، بیشتر میخواهند، بیشتر، بیشتر
میخواهند جبروت پوکِ برساخته از رانت «دولت عدالت گستر و حامی پابرهنگان» را تماشا و تحسین کنیم
آنهم درست در دورانی که سقوط به زیر خط فقر به یک تار مو وصل است: به هزینه یک شیمی درمانی، به جمع کردن یک جهیزیه، به قیام و قعود دلالان و سفته بازان در دفاتر املاک بر سر رشد قیمت اجاره خانه، و حتی به تغییر شبانۀ بهای یک قرص نان
...
در اینجاست که انسان وسوسه میشود، ایدۀ احیای انقلاب ژاکوبنیِ «روبسپیر نفوذناپذیر» را بیاعتناء به اتهام «خشونت طلبی»ِ صلح طلبان اخته، از نو فرا بخواند و جملۀ تاریخ ساز المپ دوگوژ را که گفت «اگر زنان می توانند با گیوتین گردن زده شوند؛ پس میتوانند نماینده پارلمان هم باشند» را این گونه بازخوانی کند:« اگر میتوان با خون و سهم و حق و سرنوشت و ناکامی دیگران، دراستخرها و ماشینها و پنت هاوسها عکس سلفی گرفت، پس میتوان از پلکان گیوتینِ "از کجا آورده اید؟" هم بالا رفت»
درست همانطور که نوجوانان بیست ساله را به خاطر دزدی 70 هزار تومان، قبل از طلوع آفتاب، از جرثقیلها به دار میکشند
...
این ایدهها، با دیدن فراخوان ضیافت ِ «لایک» نوکیسگان، به ذهن هر آنکس که تاریخ را همواره از دل یک مرزبندی میفهمد، ناخواسته خطور میکند: مرزبندی با «کثافت»
حتی اگر «وادادگان» و «پروانه ایها» از خون تنیده در گوشت کلمات و بافتار ایدهها، به رعشه بیافتند و بگویند «خیریه که هست؛ چرا نفرت می پراکنید؟»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر