صفحات

۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه

وقتی برهنگی گلشیفته فراهانی از ازپرده بکارت دختران پای چوبه ی دار مهم تر می شود





مطلبی که در پایین می خوانید ، اظهارات یکی از کارکنان سابق دستگاه قضایی در شکنجه گاه ها و زندان های ایران امروز است . او به عنوان شاهد تجاوز به دختران و زنان زندانی ، شاهد شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی و عقیدتی از گوشه هایی از جنایت های پنهان مانده ی جنایتی پرده بر می دارد :

در قم جلسه ی مهم سراسری حکام شرع برگزار می شد . قبل از جلسه به دیدار آیت الله منتطری رفتیم ، دیداری مستقل از آن جلسه بود . آقایان آمده بودند تا از آقای منتظری فتوایی درتایید ازاله بکارت دختران باکره ی محکوم به اعدام بگیرند . آیت الله منتظری با آوردن چند آیه و حدیث ، کار را نادرست دانست و زیر بار نرفت و فتوا نداد . البته آقایان اینکار را شروع کرده بودند اما بهانه شرعی نداشتند و آمده بودند آن را دست و پا کنند . من خودم در شیراز و شهر های دیگر شاهد این عمل جنایتکارانه بودم . سعی کرده بودند با توجیه های ساختگی این کار را شرعی نشان بدهند . مثلا می گفتند اگر دختر محارب یا باقی یا مرتد و کافر باکره اعدام شود به بهشت خواهد رفت ، باید بکارت او را بر داشت تا بهشتی نشود . این ها حرف های من درآوردی این دست از آقایان بود .

واقعیت این بود که بازجوها و شکنجه گرها و زندانبان ها اکثرا جوان و مجرد بودند ، کارشاق و طاقت فرسای بازجویی و شکنجه گری پس از مدتی آن ها را خرد و خسته می کرد . همانگونه که گفتم قصد موافقان ازاله بکارت دختران باکره قبل از اعدام ، جلب رضایت بازجو ها و شکنجه گرها و زندانبان های جوان بود . در دستگیری های فله ای ، دختران جوان 13 تا 14 ساله را دستگیر می کردند ، زیاد هم بودند . فقط یک زندان هم که نبود ، زندان هایی توی شهر و حتی درمرکز شهر بود که زندان های بی نام بودند . دختر های جوان را می بردند به زندان ها و هر کاری که دل شان می خواست با آن ها می کردند.

بازجو ها و شکنجه گرها جوان بودند . این ها حتی شلاق زدن و شکنجه کردن هم بلد نبودند . فقط آنقدر می زدند تا از زندانی امضا بگیرند که مثلا روزنامه فروخته ، کمک مالی کرده و... و وقتی دختر جوان محکوم به اعدام می شد ، به پاداش خود که ازاله بکارت بود می رسیدند . فقط همین یک پاداش نبود ، ترفیع هم می گرفتند . بازجوی خوب و شکنجه گر خوب کسی بود که آمار اعدامی های اش بیشتر بود .

البته راه های دیگری هم برای سرگرم کردن و پر کردن وقت بازجوها و شکنجه گرها بود ، مثلا برای سرگرم کردن شان حسابی مشغول شان می کردند . سه شنبه ها دعای توسل ، شب جمعه دعای کمیل ، صبح جمعه دعای ندبه ، نمازهای مختلف و ... برنامه های دیگر . بعضی ازشکنجه گرها ی جوان آنقدر زیر فشار و عصبی بودند که سرنماز ، به وقت سجده ضجه می زدند و گریه می کردند. به نطر من این جوان ها هم به نوعی فربانی رژیم بودند . البته شکنجه گرانی بودند که از شکنجه کردن لذت می بردند و این کار را ثواب و اسباب رسیدن به بهشت می دانستند ، این دسته روحیه و اعصاب بهتری داشتند .

**************
روشنگری و حقیقت در ایران ، دیگر نیازی به منبع ندارد ، پس اگر بجای تامل در عمق مفهوم این نوشتار بدنبال منبع بودید آن را در درون خود جستجو کنید ...


منبع : فیسبوک گلشیفته فراهانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر